تبیین پایایی و گسترش ناتو از منظر رویکرد موازنه تهدید استفن والت
با فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، انتظار طبیعی آن بود که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) به عنوان یک نهاد، جنگ سرد به طور کامل از میان برداشته شود. اما برخلاف سازمان ها و نهادهایی نظیر پیمان ورشو، نه تنها ناتو منحل نشد، بلکه خود را برای ایفای وظایف جدید در دوران پس از جنگ سرد و سقوط شوروی آماده ساخت. اینکه چرا با وجود رفع خطر کمونیسم و از دست رفتن فلسفه وجودی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی با خطر انحلال و فروپاشی مواجه نشد و حتی روند توسعه و گسترش خود را نیز آغاز نمود؟ سوالی است که نویسندگان مقاله حاضر با روشی تبیینی و با استفاده از رویکرد موازنه تهدید استفن والت به دنبال پاسخگویی بدان خواهند بود. فرضیه نوشتار حاضر بدین صورت می باشد: در تصورات رهبران ناتو، هرچند با سقوط اتحاد جماهیر شوروی خطر بزرگ از بین رفته بود، اما قدرتمند شدن مجدد روس ها، بی ثباتی ناشی از تغییر نظام های سیاسی کشورهای سابقا کمونیست، خطر تروریسم و نیز دولت ها و گروه های مجهز به سلاح های کشتار جمعی از جمله تهدیداتی بودند که قابلیت به چالش کشیدن نظم و امنیت بین المللی دنیای پس از جنگ سرد را داشتند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.