سیاست خارجی تهاجمی بوش و موازنه مجدد اوباما در منطقه آسیای شرقی؛ تفاوت تاکتیکی یا تشایه راهبردی؟
با روی کار آمدن اوباما، سیاست خارجی چندجانبه گرا و تهاجمی بوش جای خود را به سیاست "موازنه مجدد" داد که در آن منافع ایالات متحده بیشتر از هر موضوع دیگری مورد توجه قرار گرفت. "سیاست موازنه مجدد" اوباما در منطقه آسیای شرقی با هدف بازتعریف منافع، تهدیدات و راهبردهای سیاسی، اقتصادی و نظامی پیگیری شد. سوال مقاله حاضر آن است که" سیاست خارجی تهاجمی " بوش و "سیاست موازنه مجدد" اوباما چگونه در جهت ارتقاء منافع آمریکا در آسیای شرقی پیگیری شده است؟ در پاسخ به این پرسش، نگارندگان معتقدند که سیاست خارجی بوش با اتخاذ رویکردی چندجانبه گرایانه و با تمرکز بر حل بحران شبه جزیره کره و با هدف اجماع سازی در آسیای شرقی و همکاری با چین دنبال شده است.در حالی که سیاست موازنه مجدد با اتخاذ رویکردی چندجانبه گرایانه و با تمرکز بر جلوگیری از رشد اقتصادی و نظامی چین و با هدف اجماع سازی میان کشورهای همسو با سیاست های ایالات متحده در آسیای شرقی پیگیری شده است. روش پژوهش در این مقاله تحلیلی و توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای است. این مقاله با بهره گیری از نظریه واقع گرایی تهاجمی و مکتب کپنهاگ درصدد است که با تبیین و تحلیل سیاست های بوش و اوباما در آسیای شرقی، به بررسی تمایز، وجوه مشترک و رویکردهای هریک پرداخته و جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه آسیای شرقی در این دوران را ترسیم نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.