توجیه تیغ اکام در چارچوب نظریه ساختارهای دیالکتیکی بتس
مطابق با تیغ اکام، مفروضات نباید بیش از ضرورت افزوده شوند. اگرچه این تجویز اصلی همه پذیر را پیش می نهد، توجیه آن بحث برانگیز است. به سخن دقیق تر، چه دلیلی داریم که تیغ اکام راهنمای صدق باشد؟ پژوهش پیش رو قصد دارد تا این مساله را در چارچوب نظریه ساختارهای دیالکتیکی، منطبق بر دیدگاه بتس، واکاوی کند. در این راستا، نخست آن اندازه از نظریه بتس که بحث ما در گروی فهم آن است، توضیح داده می شود. سپس تبیین می کنیم که چرا نظریه بتس به جای رویکرد رایج بیزگرایی مبنای مواجهه ما قرار گرفته است. در گام بعد استدلال می شود دست کم در وضعیت هایی که از پیچیدگی حداقلی برخوردارند، تا تیغ اکام به میان نیاید دیگر ملاک هایی که رقیب بالقوه آن به شمار می آیند، نقشی ایفا نمی کنند. پس از آن نشان می دهیم که در وضعیت های یادشده برتری این ملاک ها تنها در درجه توجیه بالاتر قریب الوقوعی شاهد در پرتو فرضیه نمود می یابد در حالی که برتری تیغ اکام، افزون بر آن، بالاتر بودن درجه توجیه پسین فرضیه مربوط را نیز در پی دارد. به نظر می رسد یافته اخیر می تواند تا حدودی تیغ اکام را توجیه کند. این یافته زمانی برجسته تر می شود که می بینیم در چنین شرایطی با وجود اختلاف بیشتر مقبولیت اولیه فرضیه هایی که تیغ اکام ملاک انتخاب میان آن هاست، سرانجام فرضیه ای که مقبولیت اولیه کمتری دارد درجه توجیه پسین بالاتری را به دست می آورد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.