واکاوی و تحلیل نقش سیاست قومی در ساختار سیاسی افغانستان (دوره ی معاصر)
ساختار سیاسی در افغانستان بر محوریت سیاست قومی شکل گرفته است و حاکمیت این کشور از بدو تاسیس تاکنون بر پایه تک قومی (پشتون) استوار بوده و از مشارکت گروه های عمده قومی در ساختار سیاسی کشور به شدت اجتناب کرده است. هدف اصلی در این پژوهش تحلیل و ارزیابی سیاست تک قومی در ساختار سیاسی بوده درحالی که این کشور دارای تنوع قومی است. پرسش اصلی در این مقاله، عبارت است از: نقش سیاست قومی در ساختار سیاسی افغانستان، در دوره معاصر چگونه بوده است؟ در پاسخ، به این پرسش، این فرضیه مطرح می گردد که ساختار سیاسی بر مبنای سیاست قومی در افغانستان، بر محوریت قوم حاکم بوده است و دولت های مختلف از ویژگی ها و رویکردهای همسان و ناهمسان برخوردار بوده و علاوه بر آن، کوتاهی های دولت های حاکم، گاهی با مقاومت جامعه سنتی و قبیله ای افغانستان مواجه شدند. سیاست قومی دارای الگوها و مدل های سه گانه است که حاکمان افغانی در برخی دوره های حاکمیت خود از مدل همانندسازی قومی و در برخی از دوره های دیگر از مدل تکثرگرایی قومی، بهره گرفته است و درنهایت برخی از حاکمان از الگو و مدل وحدت در کثرت استفاده کردند. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توسعه ای و کاربردی است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که افغانستان، یکی از کشورهای است که دارای تنوع قومی است. دولت های مختلف، مبتنی بر نوع نگاه به مولفه تنوع قومی و با توجه به ویژگی های این ساختار موزاییکی اقوام، اقدام به سیاست قومی کرده است. بااین وجود، حاکمان افغانستان تاکنون نتوانستند از رهیافت و مدل سیاست قومی بر طوری مناسب بهره مند شوند. ازاین رو، این کشور تا هنوز نیز، دستخوش تضادها و حتی تقابل قومی است و همچنان از ناامنی و بی ثباتی آن رنج می برند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.