رابطه بین تجربه ترومای کودکی با پریشانی روان شناختی در بزرگسالان: نقش میانجی نشخوارفکری و ذهن آگاهی
شواهد زیادی وجود دارند که نشان می دهند بین ترومای کودکی با پریشانی روان شناختی رابطه وجود دارد، اما مطالعات نسبتا کمی عوامل واسطه ای بالقوه برای این رابطه را بررسی کرده اند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی نشخوار فکری و ذهن آگاهی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و پریشانی روان شناختی انجام شد.
روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناختی شهر تهران تشکیل دادند. از میان جامعه آماری، 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه آسیب های کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، مقیاس پاسخ نشخوار فکری نولن- هوکسما (1991)، مقیاس ارزیابی ذهن آگاهی براون و ریان (2003) و پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2003). برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و از نرافزار SPSS وAMOS نسخه 23 استفاده شد.
نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. ضرایب مسیرهای مستقیم ترومای کودکی (041/8 T= ،262/0 = β) ، ذهن آگاهی (421/56- T= ،896/0- = β) و نشخوار فکری (519/5 T= ،163/0 = β) بر پریشانی روا ن شناختی معنادار بودند. همچنین ضرایب غیرمستقیم رویدادهای آسیب زای زندگی از طریق نشخوارفکری و ذهن آگاهی بر روی پریشانی روان شناختی معنادار بودند.
نتایج بیانگر نقش میانجی نشخوارفکری و ذهن آگاهی بین تجربه ترومای کودکی با پریشانی روان شناختی بود. یافته های این پژهش یک مفهوم بالینی مهم به ما ارایه می دهد مبنی بر اینکه، نشخوارفکری و ذهن آگاهی باید هدفی برای پیشگیری و درمان پریشانی روان شناختی در قربانیان ترومای دوران کودکی باشند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.