تمایز اولیات با داده های هوش مصنوعی با تکیه بر مبانی فلسفی علامه مصباح یزدی
پس از اتخاذ رویکرد مبناگروی در دانش معرفت شناسی، یکی از مسایل مهم، تبیین چرایی صدق گزاره های پایه و بدیهی است. در میان گزاره های بدیهی، قضایای اولی (تحلیلی) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علامه مصباح یزدی با استناد به اشکالات عدیده و برخلاف رویکرد منسوب به قدما، امکان حکایت اولیات از مصادیق خارجی را برنمی تابد و در عوض محکی آنها را در رابطه میان مفاهیم در ذهن دنبال می کند. به رغم آنکه بر رابطه میان مفاهیم در اولیات اشراف حضوری داشته و به دنبال آن تبیین معیار صدق اولیات از طریق ارجاع به علم حضوری تامین می گردد، اما این نظریه با پرسش مهمی روبه روست؛ با فرض آنکه اولیات را حاکی از روابط میان مفاهیم در ذهن بدانیم، چگونه می توان این تلازم در ذهن را ملاک برای اتحاد مصادیق در خارج تلقی نمود؟ چگونه می توان دخالت ذهن و ساختار آن را در برقراری این ارتباط نفی نمود؟ چگونه می توان مطمین بود که اگر ذهن ما به گونه ای دیگر آفریده می شد یا مانند یک هوش مصنوعی ساختار دیگری برایش تعریف می گشت، قضایای دیگری را به عنوان قضایای اولی تلقی نمی نمود؟ ناگفته روشن است که عدم پاسخ مناسب به پرسش مزبور ابتدا به نسبیت در مبانی معرفت بشری و از آنجا به نسبیت در تمامی علوم می انجامد. در مقاله حاضر برآنیم که با روش توصیفی ابتدا مبنای علامه مصباح یزدی در باب نحوه بازنمایی مفاهیم و تمایز آن از نحوه دلالت داده ها در هوش مصنوعی را تبیین نموده و سپس با روش تحلیلی پاسخ مناسبی نسبت به اشکال مزبور ارایه دهیم.
اولیات ، مفهوم ، دلالت ، حکایت ، هوش مصنوعی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.