کلمه در قاب تصویر: تحلیل معناشناختی نقش نوشتار در نقاشی معاصر ایران (دهه های 1380 و 1390 خورشیدی)
چگونگی برهم کنش کلمات و تصاویر در ساخت معنا از موضوعات مهم هنر معاصر است. در هنر معاصر (از 1970 میلادی به بعد)، هنرمندان، با ترکیب واژه ها و تصاویر، آثار هنری پیچیده و چندلایه ای خلق می کنند؛ بدین نحو شیوه های سنتی بیان گری هنر به چالش کشیده می شود. با توجه به سابقه دیرینه همنشینی کلمه و تصویر در هنرهای تجسمی ایران و استفاده از نوشته و خوشنویسی در نقاشی نوگرای ایران که امروزه به عنوان یکی از مشخصه های نقاشی ایرانی شناخته می شود، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش نشانه های نوشتاری بر خوانش متن تصویری در نقاشی معاصر ایران است. از آنجا که هنر به عنوان یک نظام نشانه شناختی تولید محتوا شناخته می شود، مسیله پژوهش حاضر این است که چگونه حضور واژه ها درون قاب نقاشی - که منجر به ترکیب دو نظام رمزگانی متمایز می شود - معنای تصاویر را تحت تاثیر قرار می دهد. بدین منظور پس از مطالعه و دسته بندی جامعه آماری که شامل نقاشی-نوشته های هنرمندان ایرانی در دو دهه 1380 و 1390 خورشیدی است، آثار سه نقاش معاصر ایرانی که با رویکردهای متفاوت از نشانه های نوشتاری در نقاشی هایشان استفاده کرده اند به عنوان نمونه انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است و از روش نشانه شناسی لایه ای برای تحلیل نشانه-معناشناختی نمونه های انتخابی استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که حضور نوشته داخل کادر نقاشی در هنر معاصر ایران کارکردهای متنوعی دارد؛ بدین ترتیب که نشانه های نوشتاری، گاه با تکیه بر صراحت بیانی گفتار، دلالت های ضمنی تصویر را محدود و خوانش متن تصویری را تسهیل می کنند و گاه با توسعه بعد ادراکی اثر و پس زدن محدودیت های ادراک دیداری صرف بر کثرت دلالت های معنایی تصویر می افزایند. البته در مواردی نیز کارکرد بیانی نوشتار به نفع کارکرد بصری کنار می رود و نشانه های کلامی به نشانه های دیداری هویت مآبانه بدل می شوند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.