بررسی چالش های درونی مبنای «رنج گریزی» انسان معنوی در نظریه «عقلانیت و معنویت»
نظریه عقلانیت و معنویت در پی کم کردن رنج انسان است. ملکیان در این نظریه توجه خاصی به ویژگی های انسان معنوی دارد و درنتیجه التفات نظریه به مقوله مدرن شدن، ویژگی های خاصی را برای انسان معنوی بیان نموده است. وی در جریان معنویت گرایی خود، کاملا به مسیله دردزدایی و رنج زدایی وفادار است. تحقیق پیش رو برآن است که با بازخوانی انتقادی، به بررسی تناقضات درونی و ساختاری مبنای رنج گریزی و عاطفه گرایی انسان معنوی به عنوان یکی از مبانی انسان شناختی نظریه «عقلانیت و معنویت» بپردازد. در این مقاله، با روش کیفی تحلیل محتوا به توصیف موضوع مورد بحث و ابعاد و لوازم آن در نگاه ملکیان پرداخته شده و سپس با نگاهی انتقادی به چالش درونی مبنای رنج گریزی توجه می گردد. مهمترین نقدها و چالش های درونی عاطفه گرایی و رنج گریزی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت، عبارتند از: 1. ابهام در ماهیت رنج؛ 2. ابهام و ناتوانی نظریه عقلانیت و معنویت در رنج زدایی؛ 3. نداشتن برنامه عملی و ضمانت نجات از رنج؛ 4. عدم کاربرد نظریه معنویت گرایی روشن فکری برای جامعه؛ 5. اضافه کردن رنج معنوی خودفریب؛ 6. تناقض فردگرایی و معنویت عاطفه گرا؛ 7. فروکاهش اخلاق و معنویت به روان شناسی؛ 8. کوتاه و محدوددیدن هدف زندگی و معنویت؛ 9. تناقض در مبانی اخلاق و 10. ناسازگاری مبنای معرفت شناختی با هدف انسان شناختی.
عقلانیت ، معنویت ، معنویت گرایی ، رنج گریزی ، عاطفه گرایی ، انسان معنوی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.