زمینه های استبداد عقیدتی از منظر قرآن و نهج البلاغه
هر نوع خودکامگی در رای و فرمانروایی را، استبداد می گویند. استبداد عقیدتی یکی از شعبه های استبداد است. در قرآن کریم به اشراف زورگو، مستکبر، فراعنه و مترفین، مستبد گفته می شود. استبداد عقیدتی عبارت است از: ارادت خود سرانه که منسلکین در ذی سیاست روحانیه به عنوان دیانت، اظهار و ملت جهول را به وسیله فرط جهالت و عدم خبرت به مقتضیات کیش و آیین خود، به اطاعت وا می دارند و این اطاعت و پیروی چون غیر مستند به حکم الهی است، لهذا از مراتب شرک می باشد. و هم چنین می توان گفت که مقصود از استبداد عقیدتی این است که گاهی فرد در برابر تغییر اعتقاداتش، استبداد و استکبار می ورزد و گاهی نیز از طریق اعتقاداتش استبداد و استکبار می ورزد و ادعای الوهیت می کند و انتظار دارد که مردم، او را به عنوان خدا و رب، تعظیم و عبادت نمایند و در برابر او سر تسلیم و بندگی فرود آورند. در قرآن کریم و نهج البلاغه به استبداد عقیدتی توجه خاص شده است. آموزه توحید و خداپرستی قرآن کریم و اندیشه نورانی امام علی (ع) به هیچ وجه با استبداد و خودکامگی سازگار نیست، بلکه در سراسر قرآن و نهج البلاغه، ناسازگاری با استبداد و خودسری و خود کامگی مشاهده می شود.
استبداد ، عقیده ، مشورت ، استبداد عقیدتی ، قرآن ، نهج البلاغه
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.