بازگرداندن بدن به طراحی داخلی: اسپینوزا و نظریه طراحی داخلی
پارادایمهای هستیشناسی، فهم آدمی از تمام هستی و حتی بدنش را میسازند، فهم انحاء مختلف وجود انسان مانند «معماری» و «داخلی طراحیشده» متاثر از پارادایم حاکم است و تا آنجا که تغییری در این پارادایم رخ ندهد تطور بدن و تصور آن در معماری صرفا به تطور صور معماری (تاریخ استاندارد و غیرکاربردی معماری)، تحویل خواهد شد. ضرورت هر برون رفتی از این تاریخ استاندارد و رسیدن به فهمی رهاشده از پارادایم غالب، پرسش از بدن و بازنماییهای بدن در معماری است: گذشتگان برای کدام بدن طراحی میکردهاند؟ این پرسش چه به واسطه حجم و غنای داده های تاریخ استاندارد و چه به علت بدیهی پنداشتن وظایف معماری/طراحی در ازدحام پرسشهای روزگار ما گم شده است. آگاهی از این وضعیت ما را واداشت تا تلاش برای بررسی تطور بدن و تصور آن در معماری را بر مبنای قرائتی ویژه از اسپینوزا پیش ببریم که پارادایمی بدیل و به قولی متعلق به «جریان زیرزمینی فلسفه» است. اسپینوزا با طرح «اینهمانی امتداد و اندیشه»، تغییر خوانش ما را از تاریخ معماری ممکن ساخت تا در تفسیر آن به جای تاکید بر ایده ها و افکار معماران به نظام ویژه ابدان/اشیا نظر کنیم و درنتیجه «معماریها» (نه معماری) و «بدنها»ی متفاوت بیابیم: یک تاریخ غیراستاندارد معماریها، حاصل از صورت جدید انتظام داده ها. از دل تغییر پارادایمی مذکور، مفهوم جدیدی از طراحی شروع به بالیدن میکند _با تاریخی کاربردی و اخلاقی دربرابر تاریخ نظری محض فعلی_ که با رد تمایز میان عاملان انسانی/تکنولوژیکی طراحی (شهرساز، معمار، طراحداخلی، رایانه و...) و برتری آنها بر طبیعت، بدن طبیعت را جایگزین بدن انسان در داخلیترین لایه طراحی خواهد کرد.
طراحی داخلی ، تاریخ معماری ، بدن ، ذهن ، طبیعت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.