اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی بر انعطاف پذیری روانشناختی و خودتنظیمی عاطفی در مادران دارای کودکان اختلال یادگیری خاص
ناتوانیهای یادگیری (اختلال یادگیری خاص) یک اختلال عصبی-رشدی با منشا زیستی بوده و مبنایی است برای نابهنجاریها در سطح شناختی که با علایم رفتاری این اختلال ارتباط دارند. لذا این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطافپذیری روانشناختی و ابعاد آن در مادران دارای کودکان اختلال یادگیری خاص انجام شد.
پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری خاص مشغول به تحصیل در پایه پنجم مدارس ابتدایی منطقه 17 شهر تهران در سال تحصیلی 401- 1400 بود، که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 شرکت کننده که واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند، انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در سه گروه 20 نفری گمارش شدند. گردآوری اطلاعات با پرسشنامه انعطافپذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه خودتنظیمی عاطفی (لارسن و پیز مایک، 2004) انجام شد. تحلیل دادهها با آنالیز واریانس آمیخته با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انجام شد.
نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک بر افزایش نمره انعطافپذیری روانشناختی و خودتنظیمی عاطفی اثربخش است (001/0>P).
با توجه به اثربخشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی در مادران دارای کودکان اختلال یادگیری خاص به روانشناسان و مشاوران شاغل در این حوزه توصیه میشود برای افزایش انعطافپذیری روانشناختی و خودتنظیمی عاطفی مادران دارای کودکان اختلال یادگیری خاص از این روش آموزشی و درمانی استفاده کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.