بابا افضل، حکیم، عارف و شاعر قرن هفتم
یکی از بزرگان علم و ادب و حکمت پژوهان در مورد تعامل فرهنگ و تمدن یونان و اسلام چنین گفته است: پس از برخورد فلسفه یونانی با عالم اسلام، حیات عقلانی و روحانی در چهار جریان فرهنگی و عقیدتی در جهان اسلام تبلور یافت. فلسفه مشایی، حکمت اشراقی، کلام، تصوف و عرفان، بازگشت این چهار جریان در موضوع شناخت و معرفت به دو مساله اساسی برمیگردد است. یکی از تدلال و نظر و دیگری ریاضت و تزکیه و مجاهدت نفسانی. به عبارت واضحتر، برای شناخت آغاز و انجام جهان از دو راه تفکر و یا ریاضت و مجاهدت میتوان طی طریق کرد . در ایران اسلامی هر کدام از این چهار جریان مذکور، در دامن خود، بزرگ مردان و دانشیانی را پرورده که آوازه آنها جهانی است. ابوعلی سینا، شهابالدین سهروردی، غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی، نمونههای شاخص برای هر کدام از این جریانها محسوب میشود. مشکل بتوان تصور کرد که چهرههای برجسته و نمادهای بارز این حیات عقلانی و یا روحانی فقط به همان جریان که در آن برجسته بودند، تعلق داشتند. مرحوم مجتبی مینوی گفته است: در دو قرن پنجم و ششم جماعتی از بزرگان بودهاند که در عین تعلق به یکی از چهار طریقت مذکور، علاقهای به یکی دیگر از طریقههای دیگر هم داشتهاند . به نظر ایشان طریقه تصوف و عرفان، از طریقههایی بوده که هم فلاسفه و هم متکلمان و هم حکمای اشراقی به آن نظر داشتهاند. یکی از شخصیتهای بسیار مهم، مبتکر و حکیم متاله در فاصله دو قرن پنجم و ششم با مشخصهای که مذکور افتاد، باباافضل مرقی کاشانی است که در این مقاله، زندگی، افکار و آثار او مورد بررسی قرار میگیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.