دوازده مختصه فلسفه صدرایی
صدرالمتالهین شیرازی (979- 1045 ق) موسس حکمت متعالیه، برجستهترین فیلسوف دوره اخیر تاریخ فلسفه اسلامی است. فلسفه اسلامی، با ظهور صدرا به رنگی تازه و عرصهای جدید درآمد. از این پس، در همآمیزی فلسفه یونانی، اشراقی، عرفان و نیز مهمتر از همه متون وحیانی، بنیاد رفیع فلسفهای را بنا نهاد که مدار همه مباحث فلسفی ایرانی و کانون شرح و تفسیر فیلسوفانه همه اندیشوران قرار گرفت. فلسفه صدرایی چیزی بسی بیشتر از حکمت یونانی، نگاه اشراقی و کلام ایمانی است. گویا همه اینها هست و هیچکدام نیست. هرچند در باب فلسفه صدرایی فراوان نگاشتهاند، بیگمان هنوز تبیین مختصات فلسفی آن به تحقیق و در سنجش با دیگر فلسفههای اسلامی نیازمند پژوهشهایی افزونتر است. در فلسفه صدرایی عناصری بنیادین در کارند که شاکله آن را میسازند و این دستگاه فلسفی را از فلسفههای مشایی، اشراقی و عرفان تمایز میبخشند. از دیگر سو، بسیاری از مباحثی که رنگ کلام و الاهیات دارند و در تاریخ اندیشه اسلامی طی سدهها بحث و بررسی شدهاند، در این فلسفه تشخص، بسط و اغلب راه حل مییابند. از این منظر نیز، دستگاه فلسفه صدرایی درخور اعتناست؛ زیرا تلاشی متفاوت برای حل بسیاری از معضلات مفاهیم دینی و ایمانی بهشمار میآید. این فلسفه میتواند در عرض کلام اسلامی، الاهیات شیعی و برخی از نحلههای فکری اسلامی، روشنکننده بسیاری از تاریکیهای غریب اندیشه دینی و مفاهیم غامض کتاب و سنت باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.