ارزشیابی توصیفی و آموزش فراگیر
فراگیرسازی آموزش و پرورش برمبنای رویکرد انسان گرایانه و اجتماعی به نیازهای ویژه ی کودکان پا به عرصه آموزش و پرورش جهان گذاشه است برای موفقیت علاوه بر تغییر نگرش و عملکرد معلمان و مدارس به تغییرات بنیانی در نظام آموزش و پرورش نیازمند است (یونسکو،1383)تا بتواند پاسخگوی نیازهای دانش آموزان باشد و ضمن شناسایی موانع برای رفع آن ها اقدام نماید. یکی از این تغییرات و سیاست گذاری های منطبق بر تفاوت های فردی،تغییر نظام ارزشیابی سنتی به ارزشیابی کیفی-توصیفی در دوره ی ابتدایی می باشد.همان طور که آموزش فراگیر یک نظام آموزش و پرورش پویاست که منجر به آموزش معتبر می شود در ارزشیابی نیز مدام به دانش آموزان بازخورد توصیفی داده می شود تا نسبت به وضعیت یادگیری خود آگاهی یابند و نیز اطلاعاتی جهت چگونگی ارتقاء سطح دانش و مهارت خود دریافت دارند. این شیوه منجر به رتبه بندی دانش آموزان نمی شود و دانش آموزان را در فرایند یادگیری خود سهیم می سازد و ضمن فاصله گرفتن از ارزشیابی های تحت کنترل معلم،به دانش آموزان فرصت خودسنجی می دهد و ضمن تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان-به ویژه دانش آموزانی که توانایی کمتری دارند فرهنگ موفقیت را در کلاس حاکم می کند.در مقاله حاضر سعی شده تا ضمن بیان فلسفه ای کوتاه از آموزش و پرورش فراگیر،ارتباط درونی ارزشیابی توصیفی و نیز نتایج آن به عنوان رویکردی منتج از این نظام بررسی گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.