آموزش فراگیر گامی به سوی برابرسازی فرصتهای آموزشی
هدف هر نظام آموزشی این اسن که همه ی دانش آموزان خود را برای تبدیل شدن به شهروندانی آگاه و کارآمد و ادامه ی جامعه در حال تغییروگداز آماده کند. این کار باید به گونه ای انجام شود که شرایط مناسب برای یادگیری و پیشرفت هر کودک صرفنظر از ویژگی های وی فراهم شود.در این راستا نظام آموزشی می بایست اطمینان دهد که هر دانش آموز در کلاس،امکانات دستیابی به فرصت های لازم برای بروز استعدادها و توانایی های خود را دارد.دست یابی به چنین سطحی از اطمینان نیاز به رویکردی دارد که بتواند طیف وسیع و گوناگونی از تفاوت ها را پوشش دهد (ساعی منش،1382). در قرن نوزدهم،مدارس عادی معمولا مانع از ورود بعضی از کودکان می شدند.برای پذیرش کسانی که زیر پوشش نظام آموزش و پرورش قرار می گرفتند و کسانی که از قرار گرفتن در این نظام واپس زده می شدند، هنجارهایی ،وجود داشت.این جداسازی تبدیل کاری مجاز و مشروع شد.گسترش آزمون های روانی و تکنیک های موجود برای ارزیابی و نگرش هایی که در مورد«طبیعی بودن»وجود داشت به این کار سرعت بخشید و آن را تسهیل کرد.اخیرا و به ویژه طی دو دهه ی گذشته آن چه به عنوان طبیعی و هنجار پذیرفته شده بود به طور جدی زیر سوال رفت.خارج کردن کودکان،افراد جوان و بزرگسالان از جامعه ی عادی به علت کم توانی یا مشکل یادگیری درحال حاضر به عنوان یک تبعیض منفی مطرح شده و یک بحث مهم حقوق بشری است. یکی از پیشنهادهای جهانی برای تغییر کمی و کیفی آموزش و پرورش،فراگیرسازی است که یک رویکرد و تفکر است و یک قالب فکری نیست که بتوانیم اصول آن را به تبعیت از کشورهای پیشرفته پیاده کنیم.برای این که بتوانیم از فراگیرسازی به عنوان دارویی برای درمان دردهای آموزش و پرورش خود استفاده کنیم،باید به پژوهش،مطالعه و فهم آن بپردازیم و آن را با فرهنگ خود متناسب کنیم
آموزش ، آموزش فراگیر ، فراگیر ، کودکان ، آموزش و پرورش ، آموزش و پرورش فراگیر ، فراگیرسازی ، نظام آموزش ، مدارس ، دانش آموزان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.