خوانایی فضا: رویکرد نقد جغرافیایی در شعر گیوم آپولینر و محمدعلی سپانلو
نقد جغرافیایی به رابطه تعاملی میان فضا و ادبیات می پردازد. این رویکرد جدید که توسط برتران وستفال پایه گذاری شده، حول سه محور اساسی می چرخد: فضا-زمانی، قلمروزدایی، ارجاعیت. مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر این رویکرد، مسئله ی فضایی-زمانی را در شعر آپولینر و سپانلو مورد بررسی قرار دهد تا به برجسته سازی درجه ی سرعت و کندی فضاهای مختلف نائل آمده، تجددگرایی و سنت گرایی را در شعر این دو شاعر به منصه ظهور نشاند. همچنین مطالعه ی قلمروزدایی، این امکان را فراهم می آورد تا در شعر این دو شاعر ویژگی های بیگانه را با تمامی اختلافات جغرافیاییش شناسایی کنیم. پرداختن به مسئله ی ارجاعیت نیز ثابت می کند که فضا را نمی توان به عنوان داده ای از واقعیتی در نظر گرفت که بر متن پیشی میگیرد، بلکه این متن است که فضا را به وجود می آورد. بنابراین فضا شایسته ی تحلیل و تفسیر است. بدین ترتیب، آرمان گرایی بهشتی موجود در شعر این دو شاعر با هدف بازسازی دنیایی که در آن زندگی می کنیم، منبعی از الگوهای فضایی را در اختیارمان قرار می دهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.