فهرست مطالب

امنیت بین الملل - پیاپی 6 (خرداد 1398)

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 6 (خرداد 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/03/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • عابد اکبری صفحه 4
  • محمودرضا گلشن پژوه صفحه 14

    در ادبیات حقوق بشر، نزدیک ترین عبارتی که معنای حقیقی کلمه «یکجانبه گرایی» را دارد عبارت «اقدامات قهری یکجانبه» است. این عبارت در بطن خود، هم صفت منفی یکجانبه گرایی را نمایش می دهد و هم طبیعت خشن و مبتنی بر زور آن را عیان می سازد. در قطعنامه 197 اجلاس 38 مجمع عمومی (1983) به صراحت از دولت های توسعه یافته درخواست شده است که از هرگونه اقدام محدودکننده همچون: محاصره، ممنوعیت یا تحریم علیه کشورهای درحال توسعه اجتناب ورزند. در کمیسیون حقوق بشر نیز از سال 1994 قطعنامه ای با نام «حقوق بشر و اقدامات قهری یکجانبه» به تصویب رسید. در بند 5 این قطعنامه، به صراحت تاکید شده بود که «از کالاهای اساسی، به ویژه غذا و دارو نباید به عنوان ابزاری جهت اعمال فشار سیاسی استفاده کرد». درحقیقت، از این تاریخ به بعد است که هم پای توجه به آثار منفی اقتصادی تحریم های یکجانبه بر اقتصاد کشورهای هدف، آثار مضر و منفی حقوق بشری تحریم بر مردم عادی نیز مورد توجه خاص قرار می گیرد. در میان ده ها گزارش ازسوی دبیرکل سازمان ملل و همچنین کمیسرعالی حقوق بشر درخصوص تاثیر منفی تحریم ها بر حقوق بشر شهروندان کشور هدف، نقطه عطف تحول در این فرایند چهاردهه ای، انتصاب گزارشگر ویژه ازسوی شورای حقوق بشر برای پیگیری تخصصی این موضوع، گزارش دهی موارد نقض و یافتن راه هایی برای کاهش تبعات اقدامات قهری یکجانبه است. نگاهی به ادبیات تولیدشده توسط تمامی قطعنامه های فوق ، گزارش های دبیرکل و گزارش های گزارشگر ویژه نشان از آن دارند که اقدامات قهری یکجانبه (تحریم) فارغ از تبعات منفی اقتصادی، آثار سنگین و بعضا جبران ناپذیری نیز در حوزه سلامت شهروندان (حق بر سلامت)، تغذیه سالم (حق بر غذا)، بهره مندی از درمان و دارو، بهره مندی از آموزش های دلخواه، ورود فناوری های لازم برای حفظ محیط زیست و درکل، حق بر حیات و حق بر توسعه دارد.

  • فاطمه نکولعل آزاد صفحه 21

    دونالد ترامپ در آوریل 2019 در بیانیه ای به صورت رسمی برنامه دولت خود را برای اضافه کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فهرست سازمان های «تروریستی خارجی» اعلام کرد. درمورد نقش منطقه ای و راهبردی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دو رویکرد کاملا متفاوت و متعارض وجود دارد: رویکرد اول، به این موضوع اشاره دارد که سپاه پاسداران در مقابله با تروریسم و تهدیدات امنیت ملی در عصر «آشوب منطقه ای» نقش تعیین کننده و راهبردی دارد؛ اما رویکرد دوم معطوف به «نقش تهدیدساز سپاه پاسداران» است که در انگاره کارگزاران امنیتی و سیاست خارجی آمریکا مورد توجه است. برهمین اساس، اقدامات ایالات متحده برای مهار و محدود کردن قدرت منطقه ای ایران به شکل مرحله ای درحال پیگیری است. طبیعی است که چنین فرایندی می تواند منجربه تصاعد بحران در آینده روابط دو کشور شود؛ زیرا رویکرد جدید آمریکا درباره سپاه پاسداران به مثابه «گروه تروریستی»، علاوه بر تحریم های اقتصادی، ممنوعیت تجارت، عبور و مرور از خاک کشورهای متحد آمریکا، عدم مصونیت قضایی و غیره، احتمال وقوع درگیری و هرگونه برخورد عملیاتی را در قالب مبارزه با تروریسم بیشتر می کند. این اقدام آمریکا را می توان یکی از گام های راهبردی برای تحقق اهداف سیاسی و امنیتی دانست. می توان گفت که بحرانی شدن محیط منطقه ای، اصلی ترین پیامد امنیتی شدن سپاه پاسداران در دستورالعمل سیاسی و راهبردی ترامپ است. با اقدام متقابل جمهوری اسلامی ایران درمورد تروریستی خواندن فرماندهی گروه های آمریکایی در مرکز «سنتکام»، حساسیت و ریسک به وجود آمدن درگیری نظامی بین دو کشور در منطقه، به خصوص با اعزام نیروهای جدید نظامی و اعزام ناو مجهز آبراهام لینکلن در «خلیج فارس» به شدت بالا رفته است. در این نوشتار سعی داریم علاوه بر شناسایی دلایل تروریستی اعلام کردن سپاه، ابعاد و پیامدهای بیشتر آن را در معادلات سیاسی _ امنیتی غرب آسیا و به طور مشخص جمهوری اسلامی ایران بررسی کنیم.

  • عابد اکبری صفحه 31

    خروج آمریکا از برجام دارای آثار سیاسی، امنیتی و اقتصادی بر ایران، کشورهای منطقه غرب آسیا و فراتر از آن به خصوص در اروپا است؛ زیرا این برنامه فضای عرض اندام و به رخ کشیدن توان دیپلماسی را در اختیار کشورهای اروپایی قرار داد و پیروزی این مذاکرات به مثابه برد راهبردی برای این قاره فهم شد. بی اعتنایی رییس جمهور آمریکا به دستاوردهای برجام و اجماع بین المللی درقبال آن سبب شد اروپا تلاش گسترده ای برای بقای برجام انجام دهد؛ زیرا از دید مقامات اروپایی، شکست برجام به منزله شکست تمامی تلاش های آینده برای حل موضوعات منطقه ای و بین المللی، و به رسمیت شناختن قدرت بی چون وچرای آمریکا در سایه ایجاد موجی از کشورها برای پیروی از قوانین داخلی این کشور و تعمیم آن به جامعه جهانی خواهد بود. کارشناسان اروپایی راه های برون‎رفتی را از شرایط مدنظر قرار داده اند که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. سازکار اینستکس؛ 2. ادامه انتقال و فروش نفت ایران با تکیه بر وابستگی خریداران؛ 3. گسترش روابط اقتصادی با کشورهای همسایه؛ 4. همراه نشدن با جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران؛ 5. استفاده از قابلیت های سایبری در مبارزه با تحریم؛ 6. بهره برداری از ظرفیت شرکت های کوچک و ورود به بازارهای جهانی. با توجه به راه حل های اروپایی ذکرشده به نظر می رسد می توان تاب آوری ایران در دوران تحریم ها و ممانعت از خروج ایران از برجام را هدف اصلی اروپا برای مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا معرفی کرد. ازسوی دیگر، هراس از پیامدهای احتمالی خروج ایران از برجام و یا دست زدن جمهوری اسلامی ایران به اقدامات تلافی جویانه، اروپا را بر آن داشته است که در کنار ایران بایستد. با توجه به موارد فوق، می توان برای تصمیم سازان جمهوری اسلامی ایران توصیه هایی داشت که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. بیان ملاحظات ایران در سطح بین المللی در برابر حضور رژیم صهیونیستی و آمریکا در غرب آسیا؛ 2. بازتبیین نگاه ایران به مسئله صلح فلسطین؛ 3. جلوگیری از اجماع آمریکا و اروپا؛ 4. گسترش فعالیت های سایبری منطقه ای؛ 5. گسترش روابط با همسایگان در تمامی جنبه ها.

  • زهره خان محمدی صفحه 40

    اتحادیه اقتصادی اوراسیا براساس موافقت روسیه، قزاقستان و بلاروس در نورسلطان، پایتخت قزاقستان، در سال 2014، برمبنای اتحادیه گمرکی اوراسیا بنا نهاده شد. مسکو تلاش خود را به منظور ایجاد بلوکی متشکل از جمهوری های پیشین، با هدف مدیریت ورود قدرت های بزرگ به حوزه فوق یا ممانعت از آن، با تجربه آموزی از توافق مشارکت اتحادیه اروپا در اوکراین، در قالب اتحادیه اقتصادی اوراسیا محقق کرد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا را باید نوعی از همگرایی منطقه ای دانست که با هدف تامین نیاز و اهداف جمهوری های سابق شوروی در زمینه گردش آزاد کالا، سرمایه، خدمات و نیروی کار شکل گرفته است. سیاست گسترش اعضا و برقراری ارتباط با سایر کشورها در قالب موافقتنامه منطقه آزاد تجاری و یا موافقتنامه ترجیحی به منظور توسعه همگرایی هرچه بیشتر اتحادیه در اهداف کلان اتحادیه اوراسیا قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در زمره بازیگرانی هستند که تجارت آزاد و ایجاد منطقه آزاد تجاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را پیگیری می کنند. تحقق حضور رژیم صهیونیستی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا در قالب منطقه آزاد تجاری می تواند دلالت هایی را برای ایران در حوزه همکاری خود با اتحادیه فوق به دنبال داشته باشد.

  • حسین آجورلو صفحه 51

    دولت ایالات متحده آمریکا قرار است در آینده نزدیک، جزییات طرح سازش میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی موسوم به «معامله قرن» را اعلام کند. حال سوالی که ایجاد می شود این است که پیشران ها و پسران های تحقق اهداف طرح آمریکایی معامله قرن و همچنین مخاطرات احتمالی آن برای محور مقاومت چیست. با توجه به زمینه های ارایه و اجرایی شدن طرح معامله قرن، عواملی را می توان به عنوان پیشران این طرح ذکر کرد که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. حمایت ویژه آمریکا از طرح؛ 2. از اولویت خارج شدن قضیه فلسطین در منطقه غرب آسیا؛ 3. چندپارگی فلسطینیان و کشورهای عربی. با توجه به پیشران های طرح معامله قرن می توان پسران هایی را برای ارایه و اجرایی شدن طرح معامله قرن بیان کرد که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. عدم تطابق طرح معامله قرن با واقعیت های قضیه فلسطین؛ 2. مخالفت دولت ها و ملت های منطقه با طرح معامله قرن؛ 3. رویکرد افراطی در سیاست داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی؛ 4. اختلافات موجود در غرب آسیا؛ 5. مشکلات حقوقی ناشی از تغییرات احتمالی سرزمینی و ارضی؛ 6. اختلافات درونی در آمریکا درمورد طرح معامله قرن؛ 7. تجربه ناموفق طرح های آمریکایی برای قضیه فلسطین. ارایه و اجرایی شدن طرح معامله قرن مخاطرات سیاسی و امنیتی را برای محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران درپی خواهد داشت که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. تضعیف روند مقاومت؛ 2. محدودیت بیشتر برای محور مقاومت با ایجاد رژیم های سیاسی و حقوقی جدید؛ 3. تسریع در برسازی تهدید محور مقاومت به عنوان مهم ترین تهدید منطقه غرب آسیا؛ 4. افزایش بی ثباتی در منطقه غرب آسیا. با توجه به این امور اتخاذ راهکارهایی در این زمینه ضروری است که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. افزایش تحرکات محور مقاومت علیه صهیونیست ها؛ 2. فعال شدن دیپلماسی رسانه ای؛ 3. تقویت دیپلماسی سیاسی؛ 4. رصد اقدامات آمریکا علیه محور مقاومت.

  • کامران کرمی صفحه 61

    تحرکات و فعل و انفعالات آمریکا و عربستان در چهارچوب ناتوی عربی یا ایتلاف استراتژیک خاورمیانه و تعمیم دادن تهدید مشترکی به نام ایران به سایر بازیگران عربی مشارکت کننده در شرایط افزایش تنش ها میان تهران و واشینگتن و طرح معامله قرن حایز اهمیت، توجه و رصد دقیق است. مهار ایران در نظام منطقه ای خاورمیانه، مبارزه با تهدیدات نوین و تروریسم، امنیت انرژی و مشارکت امنیتی چهار هدف تعریف شده برای ناتوی عربی است که با توجه به تقارن و همگرایی دو سطح منطقه ای و بین المللی، احتمال اقدام نظامی محدود علیه ایران، تمرکز بر فعالیت های موشکی و اثرگذاری منفی در اجلاس آتی اف ای تی اف به عنوان مخاطرات احتمالی برای جمهوری اسلامی ایران در شرایط تصاعد بحران کنونی در منطقه مطرح است. خروج مصر از این ایتلاف، اختلافات عربستان، امارات و بحرین با قطر، نداشتن تعریف مشترک از تهدید ایران بین اعضا و سردرگمی در استراتژی خاورمیانه ای آمریکا باعث شده است که برخلاف تبلیغات رسانه ای، این ایتلاف با محدودیت های ساختاری و کارکردی درعمل مواجه باشد. با توجه به روند اقدامات عربستان و رژیم صهیونیستی در منطقه لازم است که تصمیم سازان ایرانی ضمن بهره مندی از فرصت های ناشی از شکاف در آرایش بازیگران عربی مشارکت کننده در ناتوی عربی چون: مصر، قطر، عمان، کویت و حتی اردن، از همکاری های منطقه ای با ترکیه نیز بهره مند، و با رویکردهای بین المللی در کانون هایی چون یمن نیز همراه شوند.

  • نجمیه پوراسمعیلی صفحه 72

    پس از اینکه سپاه پاسداران در فهرست سازمان های تروریستی خارجی قرار گرفت، در پاسخ به این سوال که معنا و تبعات این اقدام آمریکا چیست، دیدگاه های رقیبی شکل گرفت. نگارنده در این مقاله، با نقد و بررسی دو دیدگاه یا فرضیه رقیب، به دنبال طرح دیدگاه خود است. یک دیدگاه که عمدتا حامیان آن در داخل ایران هستند، با توجه به سابقه فشارها و تحریم های چهل ساله آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، اقدام اخیر علیه سپاه پاسداران را تکراری و بی فایده می داند. چنین نگاهی اگرچه باعث آرامش روانی جامعه و ثبات بازار می شود، درنهایت نمی تواند آثار و پیامدهای تحریم های اعمالی را نادیده بگیرد. دیدگاه دیگری که عمدتا در محافل سیاسی و رسانه ای آمریکا مطرح است، اقدام آمریکا علیه سپاه را مقدمه ای برای جنگ می داند. حامیان این دیدگاه خود دو دسته هستند: دسته نخست، منتقدان و مخالفان رییس جمهور آمریکا هستند که تلاش دارند با متهم کردن رییس جمهور آمریکا به جنگ طلبی از فضای موجود به نفع خود در انتخابات ریاست جمهوری 2020 بهره ببرند. دسته دوم حامیان رییس جمهور هستند که با برجسته کردن گزینه جنگ به دنبال تغییر محاسبات تصمیم گیران جمهوری اسلامی ایران به منظور پذیرش خواسته های آمریکا هستند. قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست سازمان های تروریستی بدین معنی است که اول، شرکت ها و دولت های خارجی تمایل کمتری به همکاری های اقتصادی با ایران دارند؛ زیرا درصورت هرگونه همکاری مستقیم و غیرمستقیم با سپاه پاسداران، درمعرض معرفی به عنوان نهاد حامی تروریسم هستند و دوم اینکه، تمامی نهادهای رسمی زیرمجموعه دولت ایران، نهادهای نظامی، اقتصادی و فرهنگی زیرمجموعه رهبری و نیز شرکت های خصوصی که با سپاه همکاری دارند، درمعرض تحریم های آمریکا قرار دارند. آمریکا ازطریق اقدام یادشده به دنبال نتایج سیاسی - امنیتی مطلوب خود یعنی ایجاد دوگانه دولت - سپاه، دولت - ملت، سپاه - منفعت ملی و نیز تضعیف ظرفیت های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

  • مهدی میرمحمدی صفحه 83

    کشورداری به معنای تدبیر امور جامعه، از رهگذر سیاست‏گذاری و تصمیم‏گیری انجام می‏شود. کارآمدی کارگزاران اجرایی در سیاست‏گذاری و تصمیم‏گیری مطلوب مستلزم شناخت به موقع و عینی از محیط پیرامونی داخلی و خارجی است. تولید شناخت مبتنی بر سه کارکرد «گردآوری و تولید داده»، «تفسیر معنای پنهان در دل داده‏ها» و «تجویز راهکار» است. این امر در قرن بیستم منجربه ظهور تدریجی حرفه ای خاص با عنوان «تحلیل‏گری» شده ‏است. نقش راهبردی تحلیل‏گران در توانایی اثرگذاری آنان بر تصمیم‏های ملی در هر دو سطح تحلیل دولتی و مدنی است؛ ازاین روست که رابطه میان «سیاست‏گذاران» یا «کنش‏گران موثر بر سیاست‏های ملی» با «تحلیل‏گران» در کارآمدی کشورداری نقش بسزایی دارد. از حیث نوع مشتریان، تحلیل‏گران را می‏توان به چهار دسته زیر تقسیم کرد: 1. تحلیل‏گران دولتی؛ 2. تحلیل‏گران رسانه‏ای یا مطبوعاتی؛ 3. تحلیل‏گران دانشگاهی؛ 4. تحلیل‏گران شاغل در اندیشکده‏های مستقل، حزبی یا نیمه رسمی. تولید تحلیل حرفه‏ای دارای اصول و هنجارهایی است که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1. استقلال و بی‏طرفی در تولید داده‏ و توصیف وضعیت موجود؛ 2. آگاهی از منافع و امنیت ملی کشور متبوع و اشراف بر آنها؛ 3. توجه به هنجارها و ارزش‏های کشور متبوع در تجویزها و توصیه‏ها؛ 4. مهارت فشرده نویسی و پرهیز از نگارش متن‏های طولانی؛ 5. سیاست گذارانه بودن یا مسئله محور بودن تحلیل‏ها؛ 6. روشمند بودن تحلیل‏ها. در جهان سیاست‏گذاری، ازطرفی، رقابتی مستمر میان تحلیل‏گران بر سر تاثیر بر سیاست‏ها وجود دارد و ازسوی دیگر، نبردی دایمی میان سیاست‏گذار و تحلیل‏گر دیده می‏شود که طی آن، سیاست‏گذار می‏کوشد قلعه ذهن خود را در برابر تهاجم شناختی تحلیل‏گران، تسخیرنشده نگه دارد. در چنین شرایطی، جلب اعتماد سیاست‏گذار به تحلیل مهم ترین نیاز برای اثرگذاری است که به نظر می‏رسد با رعایت اصول شش‏گانه مذکور امکان پذیر خواهد بود؛ ازاین رو، پیشنهاد می‏شود نهادهای دانشگاهی و اندیشکده‏های نیمه رسمی و مستقل کشور، با ارایه کارگاه‏های آموزشی تحلیل‏گری، نسل حرفه‏ای و جدیدی از تحلیل‏گران را تربیت کنند.

  • صفحه 92

    درک بازتاب ها و آثار تحولات لیبی برای منطقه بسیار مهم است؛ ولی آنچه مهم تر می نماید، پیامدهایی است که حضور رقبای منطقه ای ایران همچون: عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی در صحنه لیبی به وجود خواهد آورد. تاثیراتی که تحولات لیبی بر ژیوپلیتیک منطقه، موازنه قدرت در منطقه، آینده سیاسی منطقه و تحولات شمال آفریقا خواهد داشت تا اندازه ای در این نوشتار بررسی خواهد شد. اهمیت صف بندی و مداخلات در لیبی برای جمهوری اسلامی ایران، به خصوص با توجه به نقش عربستان سعودی در جایگاه مهم ترین رقیب منطقه ای تهران بسیار برجسته است. اگرچه به دلیل فاصله زیاد و نبود تهدیدات راهبردی، لیبی اهمیت قابل توجهی در سیاست منطقه ای ایران بازی نمی کند، حضور رقبا و متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای جمهوری اسلامی ایران و نوع کنشی که در این عرصه ایفا می کنند می تواند حایز اهمیت فراوان باشد. درصورت بی توجهی به این عرصه و نیز پیروزی احتمالی نیروهای مورد حمایت عربستان، آمریکا، امارات و رژیم صهیونیستی در تحولات لیبی، هم در عرصه روابط دوجانبه آینده تهران - لیبی و هم در آینده شطرنج سیاسی منطقه می تواند منشا تهدیدات جدید و ازدست رفتن منافع سیاسی و اقتصادی متصور و تعریف شده باشد. در زمینه تحولات لیبی می توان پیشنهادهای زیر را برای سیاست گذاران ایرانی مطرح کرد: 1. حمایت از رویکردهای بین المللی؛ 2. ارتباط با بدنه نخبگی لیبی به ویژه ارتباط با دولت وفاق ملی؛ 3. انعطاف پذیری در فرازوفرودهای عرصه میدانی؛ 4. فعال کردن ابزارهای چانه زنی به خصوص از مجراهای رسمی و دیپلماتیک؛ 5. تقویت همکاری ها و هماهنگی ها با دوستان منطقه ای و بین المللی همچون: ترکیه، قطر و روسیه؛ 6. فعال کردن ابزارهای رسانه ای در برجسته ساختن نقش مخرب عربستان؛ 7. توجه به صف بندی موجود در جهان عرب.

|