فهرست مطالب

نشریه تحقیقات حقوق خصوصی و کیفری
سال شانزدهم شماره 1 (پیاپی 43، بهار 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/02/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علیرضا باوی*، رجب گلدوست جویباری، حسین غلامی صفحات 11-32
    امروزه به موازات آثار زیانبار جرایم اقتصادی و با نظر به ارشادات اسناد بین المللی مختلف، سیاست کیفری در بعد مقررات مرتبط و رویه قضایی با جنبه های نوینی روبه رو شده است. گسترش بازنمایی رسانه ای پرونده های کیفری مبتنی بر برخورد کیفری قاطعانه با مجرمان اقتصادی و اطلاق عناوین مفسدان اقتصادی و همچنین تکثر مقررات در این حوزه، باعث شده است که مجال بحث مهم علمی و آسیب شناسانه از وضعیت موجود این مبارزه و جهت گیری آن دوچندان شود. این مطالعه ی آسیب شناسانه در مقاله حاضر بر دو سوال مهم مبتنی است که در حال حاضر سیاست کیفری ناظر به جرایم اقتصادی چه ویژگی هایی دارد و چه بایدهایی برای اثربخشی دوچندان این سیاست قابل شناسایی است؟ هدف از آسیب شناسی ارایه راه حل هایی برای نظام مند ساختن و قوی تر نمودن نوع سیاست کیفری بومی نظام قضایی ایران است. به نظر می رسد که ویژگی هایی چون عدم انسجام مقررات، مقطعی و عوام گرایی و عدم توسل به مطالعات علمی از جمله آسیب های سیاست کیفری در مبارزه با جرایم اقتصادی باشد و در راستای رفع آنها تلاش در جهت طرح و تصویب قانون جامع مبارزه با جرایم اقتصادی که بتواند با مشخص ساختن مدل سیاست کیفری، تنوع بخشی به واکنش های کیفری و غیرکیفری، ورود نگاه مدیریتی و اداری به مقوله ی این سیاست و در نهایت تامین سیاست کیفری افتراقی در رفع چالش های گسترده ی موجود در مقابله با این جرایم موثر واقع شود. به علاوه اینکه سیاست کیفری ناظر به این جرایم باید به شکل کل نگر و فراموضوعی تدوین گردد، لذا تک بعدی این سیاست کیفری به مانند آنچه در طرح کنونی مبارزه با جرایم اقتصادی نمود یافته است نمی تواند راه حل کیفری موثری تلقی گردد.
    کلیدواژگان: جرم اقتصادی، سیاست کیفری، ویژگی سیاست کیفری قضایی، آسیب-شناسی حقوقی
  • شیرین بشیر تاش، گودرز افتخار جهرمی*، سید حسین صفایی صفحات 33-52

    نظام حقوقی انگلستان از حیث استفاده از ابزارها و تمهیدات نوین جهت حمایت از کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست یکی از نظام های مترقی و با سابقه در اتحادیه اروپا محسوب می شود. در پژوهش حاضر مشاهده خواهد شد که فرآیند فرزندخواندگی در نظام حقوقی انگلستان، یک فرآیند دو مرحله ای می باشد. مرحله اول جداسازی کودک به صورت محدود و موقت از والدین و خانواده طبیعی و مرحله دوم صدور دستور (نهایی) فرزندخواندگی می باشد. قانون گذار انگلستان به واسطه وجود متغیرهای فراوان از جمله حساسیت های اجتماعی، روانشناسی و... صرفا به تعیین قواعد و اصول کلی پرداخته است و در مقابل محاکم انگلستان از طریق رویه قضایی، وظیفه وضع مقررات و قواعد جزیی و مشخص را بر عهده گرفته اند. در همین راستا محاکم انگلستان با در نظر گرفتن اصل اولویت رفاه کودک نسبت به سایر مسایل، قاعده قطعی و زوال ناپذیر بودن دستور (نهایی) فرزندخواندگی را ایجاد نمودند که بنا به دلایلی مورد انتقاد قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: فرزندخواندگی، رویه قضایی، قیمومت، سرپرستی
  • زهرا کاظمی، قاسم قاسمی* صفحات 53-87

    خانواده نقش اساسی در ادامه حیات جامعه دارد و همواره به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماع شناخته شده است. لذا دولت ها اقدامات مختلفی را برای حمایت از کیان خانواده اتخاذ می کنند. یکی از این اقدام ها، جرم انگاری رفتارهایی است که خانواده را تهدید می کند. خشونت علیه زنان در محیط خانواده، به عنوان یکی از این رفتارها و ناقض اساسی ترین حقوق زنان، توجه همگان را به خود جلب نموده است. با وجود کلیه اقدامات و توجهاتی که خصوصا در سال های اخیر در بعد ملی و بین المللی نسبت به خشونت علیه زنان صورت گرفته است، اما هر روزه زنان در سراسر جهان به اشکال گوناگون هدف خشونت واقع می شوند. در حقوق کیفری ایران برخلاف حقوق کیفری انگلستان، تجاوز جنسی در بستر زناشویی و دیگر مصادیق رابطه جنسی بدون رضایت علیه زوجه خشونت جنسی به شمار نمی رود و قانونگذار ایران این گونه اعمال را در حیطه ازدواج موقت و دایم جرم ندانسته است و خلاء جرم انگاری در این خصوص احساس می شود. این در حالی است کهدر حقوق انگلستان نزدیکی بدون رضایت با همسر و سایر مصادیق خشونت های جنسی با درجه اخف تر پیش بینی و جرم انگاری شده، و چنانچه عمل جنسی با وجود عدم رضایت همسر انجام گیرد تجاوز جنسی در روابط زناشویی محسوب می شود. در این مقاله سعی بر این است که پدیده تجاوز جنسی در روابط زناشویی را در دو حوزه حقوق و اجتماع در نظام کیفری ایران و انگلستان بررسی نماییم.

    کلیدواژگان: مداخله کیفری، روابط زناشویی، تجاوز جنسی در روابط زناشویی، آسیب شناسی اجتماعی
  • مینا افضلیان، هوشنگ شامبیاتی*، باقر شاملو صفحات 89-110
    جرم انگاری تغییر کاربری اراضی کشاورزی با عنایت به محدودیتی که در حقوق مالکانه افراد ایجاد می نماید، مستلزم ارایه مبانی توجیهی قوی است. مبانی که در ابتدا باید عبور این رفتار از محدوده آزاد رفتاری و ورود آن به قلمرو اقتدار دولتی را توجیه و سپس ضرورت استفاده از ابزار کیفری، به عنوان شدید ترین و سرکوب کننده ترین نوع ضمانت اجرای حقوقی را، امری موجه و اجتناب ناپذیر جلوه نماید. ضرورت تامین غذای کافی و محیط زیست سالم به عنوان مصادیقی از منفعت عمومی، اضراری بودن رفتار تغییر کاربری اراضی کشاورزی، برتری حقوق جمعی (حق بر غذا - حق بر محیط زیست سالم) بر حق فردی مالکیت و هم سویی با برخی مصادیق حقوق بشر، (حق برخورداری از حداقل رفاه، حق برخورداری از محیط زیست سالم و حق بر توسعه) از جمله دلایلی است که اتخاذ سیاست کیفری در مواجهه با رفتار تغییر کاربری اراضی کشاورزی را، علی رغم تعارض با حق مالکیت و قاعده تسلیط، توجیه می نماید.
    کلیدواژگان: جرم انگاری، تغییر کاربری، اراضی کشاورزی، حق مالکیت
  • آزاد فلاحی*، فرزاد فلاحی صفحات 111-131
    عقد رهن عقدی توثیقی است، بی آنکه سبب نقل مالکیت عین مرهونه به مرتهن گردد، مال مرهون را متعلق حق مرتهن می سازد و به همین دلیل با وجود آنکه مالکیت راهن بر مال مرهونه عینا و منفعتا باقی می ماند، اما قلمرو تصرفات مالکانه او بر مال مرهونه محدود می شود و این محدودیت برای حفظ حقوق مرتهن است. یکی از مسایل مهم پس از انعقاد عقد رهن، وضعیت حقوقی قراردادهای ناقل مال مرهونه که مصداق بارز آن عقد بیع، از سوی راهن می باشد. در این خصوص مابین فقها، حقوقدانان و محاکم دادگستری اختلاف نظر وجود دارد. عده ای نظر بر بطلان مطلق، عده ای نظر بر عدم نفوذ، برخی نظر بر صحت، برخی نظر بر عدم قابلیت استناد و برخی نیز اصطلاح آخر را بومی کرده و نظر بر استناد ناپذیری معامله مزبور دارند. نظر گروه دوم، یعنی عدم نفوذ، نظر مشهور و غالب فقها و حقوقدانان است، که با رای وحدت رویه سال 1376 نیز بیشتر قوت گرفته است. لیکن به نظر می رسد، با توجه به مبانی فقهی و حقوقی وضعیت بیع مال مرهونه هیچ کدام از وضعیت های مذکور صحیح نباشد. بلکه با توجه به سبقه حقوقی و مبانی فقهی می توان قایل به «وضعیت مراعی» بود. نظری که با توجه به مستندات فقهی، حقوقی و مبنای جمع حقین صایب تر به نظر می رسد. در این نوشتار سعی ما بر این خواهد بود با تتبع در منابع فقهی، قانونی و مدد جستن از اندیشه های حقوقی، به تحلیل بیع مال مرهونه توسط راهن بر اساس «وضعیت حقوق مراعی» بپردازیم.
    کلیدواژگان: مال مرهونه، عدم نفوذ، غیرقابل استناد، مراعی، حق ثالث
  • سید فخرالدین حسینی فیروز، محمد شریف شاهی*، قدرت الله نوروزی صفحات 133-156
    قواعد حقوقی که در ذات و ماهیت خود قواعدی اخلاقی و انسانی اند در حوزه های مختلف، به صفت انسانی یا حقوق بشری شدن آراسته شده و تبعیت از اصول حقوق بشری در مقوله های مختلف نظام حقوقی را غایت خود قرار داده اند. در حوزه قوانین بین الملل در نسل های اول و دوم حقوق بشر، همچنین در قوانین کشورهای اروپایی تحولات در راستای حمایت از حقوق بنیادین آدمی به خوبی نمایان شده اند. در این مقاله نگارندگان پس از تبیین کرامت انسانی و تامین اجتماعی با تاکید بر حقوق بشری شدن حق های مزبور، از تعهدات دولتها در این عرصه سخن رانده و موضوع را مورد بررسی قرار داده اند. از حیث مبنایی این پژوهش به اصل کرامت انسانی و تبلور آن در قوانین حوزه تامین اجتماعی نظر داشته است. هدف از انجام این پژوهش تبیین و نقد و شناخت قواعد انسان محور و حمایتی در حوزه تامین اجتماعی با رویکردی به قوانین فراملی بوده است. به عنوان نتیجه می توان گفت عدم توسعه زیرساختهای اقتصادی عاملی بازدارنده توسعه قواعد انسان محور در حوزه تامین اجتماعی بوده است که با تقویت بخش خصوصی و نهادهای جامعه مدنی می توان تا اندازه ای در رفع این مشکل گام برداشت. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
    کلیدواژگان: کرامت، تامین اجتماعی، رویه قضایی، حقوق بشر
  • هدایت الله جوادی، علی یوسف زاده*، یاسین صعیدی، محمود اشرافی صفحات 157-181

    موضوع سقط جنین یکی از موضوعات چالش برانگیز در ادیان الهی و جوامع مختلف بوده و در هریک از کشورها سیاست جنایی خاص و اغلب غیرثابت و درحال تحول را در مورد جرم انگاری و جرم زدایی در این خصوص اعمال می کنند که غالبا متفاوت از همدیگر هستند و غالب تیوری های ارایه شده در این زمینه نشیت گرفته از اعتقادات مذهبی و دینی و یا برخواسته از مباحث مربوط به آزادی اراده، حق تسلط انسان بر پیکر خود از یک طرف و حمایت از حق حیات انسان از سوی دیگر می باشد. بنحوی که از قرن بیستم به بعد با توجه به اوج گرفتن ایده های فمنیستی و مسایل حقوق بشری چون دفاع از آزادی انسان، توجه به حقوق ابتدایی نسوان بطور جدی مورد توجه سران مذهبی و غیر مذهبی قرار می گیرد و در جوامع مختلف به چالش کشیده می شود و تا جایی پیش می رود که شاهد بروز نظریاتی چون عدم تصور حق برای جنین بعنوان یک انسان زنده می شویم که نتیجه این امرجرم زدایی کامل و از طرفی گسترش موارد بارداری مجاز را در پی دارد. بطور کلی در بررسی  قوانین، نظام های مختلف حقوقی سه نوع تیوری را می توان ذکر کرد: 1 - لغو همه ی محدودیت ها در برابر سقط جنین و برقراری آزادی بدون قید و شرط آن. 2 - مخالفت با سقط جنین، تحت هرشرایطی غیر قانونی دانستن آن و حفظ جنین بعنوان یک تکلیف الهی و شرعی و انسانی. 3 - تیوری یا دیدگاه میانه، قایلین به این تیوری کسانی هستند که معتقد به آزادی های نسبی در مورد سقط جنین می باشند. بعبارتی آزادی سقط جنین را تحت شرایط خاص مجاز می دانند.

    کلیدواژگان: تئوری های سقط جنین، تحول قوانین، حق زنان بر بدن، حیات مادر، حیات جنین
|
  • Shirin Bashirtash, Goodarz Eftekhar Jahromi, Seyyed Hossein Safaei Pages 33-52

    Regarding using new instruments and contrivances for protecting the deserted or ill- parented children, English legal system is considered as one of the advanced and old-line ones in the European Union. Through the present research, we see that fostering process in English legal system is a two -stage one. The first stage is limited and temporary separation of the child from the birth parents and biological family; and, the second stage is issuing the (final) fostering order. Because of existing different variables including social sensitivities, psychology, etc., the English legislator has determined just general rules and principles. On the other hand, through judicial process, English courts have taken the responsibility of codifying certain detailed regulations. On the same direction, by considering the principle of child welfare preference to other issues, English courts developed the certain invincible (final) order which faced with criticism due to some reasons .

    Keywords: fostering, judicial process, guardianship
  • Zahra Kazemi, Ghassem Ghassemi Pages 53-87

    Family plays an essential role in the survival of society and has always been known as one of the most important social institutions, thus, governments adopt various actions to protect the honor of family. One of these actions is criminalization of behaviors that threaten the family. Violence against women in family, drawn attention as an example of these behaviors and violation of the most fundamental women's rights. Despite all efforts and attentions to violence against women, especially in national and international aspects, every day women around the world are the target of various forms of violence. Having sexual intercourse with wife and other instances of sex without consent against wife is not considered as sexual violence in Iran’s Law and Iranian Legislator doesn’t consider such acts as a crime in the field of temporary and permanent marriage. And there is a gap about this. While it should be notice about this subject that having sexual intercourse with wife and other instances of sex without consent against wife have been predicted and criminalized in England’s Law, and if sexual intercourse done without satisfaction of wife considered as rape. In this paper, investigate marital rape in two areas of law and Socio in Iran and United Kingdom.

    Keywords: Criminal Intervention, Marital Relationships, Marital Rape