فهرست مطالب
مجله جریان شناسی دینی معرفتی در عرصه بین الملل
پیاپی 5 (بهار و تابستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1401/05/19
- تعداد عناوین: 6
-
صفحات 9-43
پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی مواجهه جریان انقلاب اسلامی در مقام اندیشه سیاسی- دینی، با هویت و فرهنگ در فضای مجازی است. با در نظر گرفتن چارچوب نظری، انقلاب اسلامی با دارا بودن تمامی مولفه های هویتی نظیر عوامل جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و تربیتی و با شاخصه های جریانی، بهعنوان «سوژه فعال» در فضای مجازی مطرح است که دارای «هویت و فرهنگ» اسلامی و ملی است؛ به این معنا که دارای «خود تاریخی» است و نسبت به آینده حوالت تاریخی دارد و در بستر زمان و مکان جاری است. گفتمان انقلاب اسلامی تلاش کرده است که: 1. ارتباط، هماهنگی و مقاومت همزمان هویت و فرهنگ اسلامی با دنیای متجدد را برقرار سازد؛ 2. سبک زندگی اسلامی را تقویت کند؛ 3. در برابر فرهنگ غربی و سکولاریزاسیون جهانی مقاومت کند. این پژوهش با استفاده از یک چارچوب ترکیبی(تغییر در شیوه تولید، تغییر زمان-مکان و تغییر در زبان)، به بررسی نحوه مواجهه انقلاب اسلامی بهعنوان هویت و فرهنگ، با فضای مجازی پرداخته است. در یافته تحقیق این نتیجه حاصل شد که به لحاظ فرصت، فضای مجازی قابلیت دسترسی سریع به اطلاعات و دادهها، قابلیت مشارکت و محیط انتخاب گرانه و تعاملی را فراهم می کند. بااینحال، در مواجهه با فضای مجازی باید به ابعاد پیچیده و لایه های عمیقتر مواجهه خود (بهعنوان انقلاب اسلامی) با فضای مجازی توجه داشته باشیم؛ خودآگاهی درباره اینکه در سطح جامعه اسلامی و بهویژه در سطح مواجهه جوانان با فضای مجازی، ساختار تفکر الگویی در حال دگرگونی است. این دگرگونی به این شکل است که فضای مجازی به لحاظ اینکه نوعی فناوری از اساس جدید است، ساختار الگویی و خطی (زمانمند و مکانمند) تفکر را که به صورت تحلیلی و عمیق صورت می گیرد، به صورت تفکر و زبان تصویری غیرمتمرکز، ساده و سطحی درمی آورد. در این نوع تفکر، عدم علاقه به تاریخ و عدم برنامهریزی برای آینده دیده می شود که هویت و فرهنگ اصیل و سنتی جوامع و بهویژه جامعه ایران و انقلاب اسلامی را با تهدید و چالش مواجه می کند.
کلیدواژگان: انقلاب اسلامی، فضای مجازی، مواجهه هویتی، فرهنگ -
صفحات 45-74
فضای مجازی به عنوان «رسانه الکترونیکی که از طریق آن اطلاعات ایجاد، انتقال، دریافت، ذخیره، پردازش و حذف می شود»، زندگی بسیاری را در زمینه های مختلف، از روابط اجتماعی گرفته تا اقتصاد، سرگرمی و آموزش، شکل می دهد و با توجه به نیازهای متغیر افراد، کارکردهای مختلف به خود می گیرد. امروز فضای مجازی و رسانه های اجتماعی به لحاظ تاثیرگذاری، از چارچوب های مجازی فراتر رفته و بر جهان فیزیکی و اجتماعی تاثیر می گذارد. فضای مجازی با تغییر فرهنگ و اجزای آن در عصر دیجیتال، اشکال فرهنگی جدیدی را ایجاد می کند. دینداری نیز که یکی از اجزای مهم تجلیات فرهنگی و اجتماعی است، در این فرایند تحت تاثیر قرار می گیرد. مقاله حاضر با توجه به این واقعیت، بهمنظور شناسایی دامنه و ابعاد تاثیرگذاری فضای مجازی بر دینداری (هدف)، مسیله نقش و تاثیر فضای مجازی در تحول دینداری را مورد پرسش قرار داده (پرسش) و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و رهیافت هایدگری و بودریاری (روش) دگرگون شدن برداشت از حقیقت و امر قدسی، هویت دینی، مرجعیت دینی، مفهوم عفت و مصرفی شدن امر دینی را بهعنوان مولفه های دینداری که تحت تاثیر فضای مجازی تحول یافته اند، معرفی کرده (فرضیه) و به نتیجه سکولار بودن بالذات فضای مجازی دست یافته است (یافته).
کلیدواژگان: فضای مجازی، دین، دینداری، تحول، امر قدسی، هویت دینی، مرجعیت دینی، عفت، مصرفی شدن -
صفحات 75-117
فضای مجازی، دنیا و ابزار قدرتمندی است که بسیاری از مرزها را در هم شکسته است. کاربران زیادی در این فضا، فعالیت های متنوع دارند. برخی کاربران نیز در حوزه جهان اسلام فعالیت می کنند. میزان حضور و فعالیت های آنان جوابگوی نیازهای متنوع این فضا نیست. شبکه سازی کاربران فضای مجازی جهان اسلام، راهبردی ترین، حیاتی ترین و کلیدی ترین اقدام برای بهره مندی از منابع، فرصت ها، بازارها و توانمندی های متعدد و مقابله با محدودیت ها و آسیب هاست. هدف این پژوهش، شبکه سازی کاربران فضای مجازی جهان اسلام و پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان کاربران فضای مجازی جهان اسلام را شبکه سازی کرد؟ روش جمع آوری داده ها، اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل داده ها با رویکرد کیفی داده بنیاد است که به طور استقرایی یک سلسله رویه های نظام مند را به کار می گیرد تا نظریه ای را درباره پدیده مورد مطالعه ایجاد کند. شبکه سازی کاربران فضای مجازی جهان اسلام از یک سری شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، پدیدهمحوری، راهبردها وپیامدها تشکیل شده که مدل شبکه سازی کاربران فضای مجازی جهان اسلام را به دست داده است. این مدل، مدل کلی است که هر شبکه ای می تواند با نمونه گیری از آن، بنا به نیازها، توانایی، فرصت ها، راهبردها، ضعف ها و آسیب های خود، شبکه اش را بومی سازی کند.
کلیدواژگان: شبکه سازی، کاربران فضای مجازی، اقدام شبکه ای، روابط پایدار، دانش شبکه، هویت اسلامی شبکه، راهبردهای شبکه ای -
صفحات 121-147
در کشور آذربایجان طبق قانون اساسی، دین از دولت جدا بوده و پذیرش مسیولیتهای سیاسی برای شخصیتهای دینی ممنوع است. با توجه به ارتباطات و تعاملات فرهنگی و مذهبی جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران و تاثیرپذیری جریانهای اسلامی این کشور از ایران و چالشهایی که حاکمیت آذربایجان برای جریانهای اسلامی ایجاد میکند، بررسی وضعیت جریانهای اسلامی بهویژه جریانهای شیعی در این کشور و نحوه تعامل نظام سیاسی با این جریانها ضرورت دارد(ضرورت). مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که جریانهای اسلامی در جمهوری آذربایجان چه جایگاهی داشته و نحوه تعامل متقابل آنها با حاکمیت سیاسی چگونه است؟(سوال). اگرچه دین و مذهب اکثریت مردم جمهوری آذربایجان، اسلام و تشیع است، پتانسیل مذهبی بالایی در این کشور وجود داشته و جریان های اسلامی در عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی به فعالیت و کنشگری میپردازند و لکن حاکمیت آذربایجان در حد اسلام سکولار و غیرسیاسی آنها را پذیرفته و نمی خواهد این اسلام سکولار به اسلام سیاسی تبدیل شود. بنابراین، محدودیت و ممنوعیتهای زیادی برای فعالیتهای دینی و مذهبی، از جمله ممنوعیت حجاب، برگزاری مراسم مذهبی، کنترل شدید شخصیتها و رهبران مذهبی، تعطیلی برخی مراکز مذهبی و مسدود نمودن برخی وبسایتهای فعال دینی را اعمال نموده است. این محدودیتها ناشی از عواملی همچون ماهیت سکولاریستی نظام سیاسی، ویژگی چندگانگی فرهنگی جامعه آذربایجان، گرایشهای سکولاریستی حاکمان و برخی اقدامات جریانهای اسلامی است (یافته). در این مقاله جهت تبیین بحث، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است (روش پژوهش).
کلیدواژگان: جمهوری آذربایجان، نظام سیاسی لائیک، جریانهای اسلامی، اسلامگرایی -
صفحات 149-180
همانطور که از عنوان مقاله هویداست، بحث از جامعه پذیری دینی فرهنگی یک موضوع جامعه شناسانه است که به جریانشناسی فرآیندی در آمریکا می پردازد که در قبال اقلیت شیعی در طول سال های اقامت آنها انجام پذیرفته است. جهتگیری سیاسی در آمریکا در برابر شیعیان، در وهله اول، مبتنی بر «انزواسازی» و «طردشدگی» قرار گرفت. اما بعد از چندی، این سیاست جای خود را به «انحلال و ادغام» مسلمانان، از جمله شیعیان داد؛ سیاست های اجتماعی که از طریق جامعه پذیری دینی فرهنگی انجام می پذیرد. پرسش اساسی اینجاست که پادگفتمان تیوری ادغام چیست و چگونه جامعه شیعیان آمریکا می تواند به یک جامعه خودبنیاد تبدیل شود که بهصورت خودآگاه درصدد حفظ هویت شیعی خود برآید؟ در این مقاله، نویسنده با بهره گیری از تجربه میدانی در آمریکای شمالی و استفاده از مصاحبه انبوه و مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی سرگذشت شیعیان در آمریکا می پردازد. همچنین راهبردی به نام «همگرایی» را نیز بهعنوان دستورالعمل مواجهه با سیاست های اجتماعی دولت آمریکا در برابر شیعیان برمی شمارد که بر اساس پنج مزیت «متوسط پایین سنی»، «میزان ازدواج»، «نرخ باروری»، «سطح تحصیلات» و «ارتباطات خانوادگی» کاملا انضمامی و تحقق یافتنی خواهد بود.
کلیدواژگان: جامعه پذیری دینی، جامعه پذیری فرهنگی، شیعه، اقلیت، آمریکا -
صفحات 183-207
یکی از پیچیده ترین و تاثیرگزارترین رهیافت های روشی در تاریخ اسلام روش و رویکرد سلفی گری است. سلفی گری تلفیقی از روش و نظریه است. مهمترین ویژگی روش سلفی گری عقل ستیزی و انکار عقلانیت فلسفی، فقهی، کلامی و عرفانی است. سلفی گری از منظر روش شناسی با سرکوب عقلانیت در دام بدویت فکری و اعتقادی افتاده و با انکار تاویل و تفسیر متن و تنها فهم از طریق روش فهم ظاهرگرایانه از مفاهیم دینی معرفت زدایی نموده است. سلفی گری از حیث اعتقادی برای فهم معارف دینی تنها منبع قابل اعتماد مراجعه به سنت سلف و تعبد به روایات و احادیث صدر اسلام را می داند. سلفی گری با انکار معرفت عقلی، فلسفی، کلامی و عرفانی و انکار روش های مرسوم فقهی و اجتهادی مرجعیت را از امامان فقهی اهل سنت سلب می نماید و کسانی را وارد حوزه فتوایی می نماید که فاقد اهلیت فتوا هستند. در واقع رویکرد عقل ستیزانه سلفی گری و انکار روش های فهم دین و حجت شمردن سنت سلف همچنان که در تاریخ اسلام منجر به جدال با تفکر عقلی و فلسفی گردید، در تاریخ معاصر نیز فقدان روش های علمی و فکری سلفی گری را در تقابل با تجدد قرار داده است. سلفی گری به عنوان نظریه که تابع الگوی سلف است هرنوع دستاوردهای سیاسی و اجتماعی جدید را که در شکل دولت های ملی است با سنت سلف در تضاد می داند و تنها دولت شرعی، دولت تغلبی از نوع اموی را می داند. رویکرد تمرکززدایی از فقه اهل سنت و مغایر دانستن اندیشه و باور فرقه های اسلامی با سنت سلف، موجب شده تا سلفی گری با اعلان جهاد به بخش امنیت ستیز در جهان اسلام تبدیل شوند. عقل ستیزی و انکار عقلانیت اجتهادی و برتر دانستن الگوی سلف و جمود بر ظاهر روایات از سلفی گری جریان تخریب و تکفیر و ترور ساخته است. این تحقیق سلفی گری را بستر ظهور فرقه گرایی، عقل ستیزی و امنیت زدایی دانسته و آن را از دو منظر روش و نظریه مورد بررسی قرار داده است.
کلیدواژگان: سلفی گری، امنیت، فرقه گرایی، تجدد، عقل