نشریه رویکردهای نوین در علوم مدیریت
سال یکم شماره 3 (پاییز 1399)

تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر جو سازمانی بر نگرش کارکنان با نقش متغیر میانجی سرمایه روانشناختی در ادارات مرکزی بانک صادرات شهر تهران انجام گرفته است . روش تحقیق در این پژوهش از منظر هدف کاربردی، و از منظر گردآوری اطلاعات توصیفی - پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان ادارات مرکزی بانک صادرات شهر تهران به تعداد 385 نفر که از طریق فرمول کوکران 193 نفر انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. در این پژوهش از پرسشنامه های جو سازمانی ، هالپین و کرافت (1963) و نگرش کارکنان، قایمی (1395) و سرمایه روانشناختی ، لوتانز (2007) استفاده شده است . روایی آن به صورت صوری و محتوایی با نظر خبرگان و اساتید دانشگاه به تایید رسیده است و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ و با مقادیر 975/0 ، 950/0 و 953/0 به ترتیب برای متغیر های جو سازمانی ، نگرش کارکنان و سرمایه روانشناختی محاسبه شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنف، آزمون سوبل و مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر نرم افزار Smart-pls 2 تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که جو سازمانی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق متغیر میانجی سرمایه روانشناختی بر نگرش کارکنان تاثیر دارد. همچنین ، با توجه به ضرایب تاثیر پذیری و میزان معناداری فرضیه های پژوهش می توان به این نتیجه رسید که بیشترین ضریب تاثیر پذیری و معناداری مربوط به فرضیه دوم به ترتیب 923/0 و 118/29 و کمترین آن مربوط به فرضیه اول به ترتیب 293/0 ، 691/4 می باشد.

آموزش کارکنان فرایندی است برای سازگاری افراد با محیط متحول سازمانی و انطباق سازمان با محیط بیرونی. بسیاری از مفاهیم را میتوان باابعاد سه شاخگی "ساختار، رفتار و زمینه" بررسی کرد.ارتباط بین این عوامل بنحوی است که هیچ پدیده ای نمی تواند خارج از تعامل اینها باشد. این ابعاد بر فرآیندهای نوآوری اجتماعی سازمان ها موثرند و رابطه ای دو طرفه میان نوآوری اجتماعی و عوامل سازمانی می باشد. دراین مقاله ضمن بیان اهداف آموزش کارکنان با استفاده از منابع کتابخانه ای، اینترنتی و پژوهش های پیشین با بهره گیری از مدل سه شاخگی به بیان آسیب های موجود در نظام آموزشی کارکنان دولت و رابطه مدل سه شاخگی و نوآوری اجتماعی می پردازیم.

مطالعه حاضر با هدف معرفی سبک رهبری اصیل و مقایسه ان با سبک های رهبری تحول افرین و خدمتگزار انجام گرفته است .در این مقاله ابتدا سبک های مطرح شده با اشاره به منابع موجود معرفی شده و سپس مزایا و معایب هر یک مطرح گردیده و پیا مد های ان برای سازمان معرفی شده است

هدف تحقیق حاضر تعیین رابطه بین تعهد بالای مدیریت منابع انسانی و رابطه شهروندی کارکنان با نقش میانجی اعتماد به مدیریت بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و زیرا در جستجوی دستیابی به یک هدف عملی است و از نظر روش حل مسیله پژوهش و گردآوری داده ها توصیفی و پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان شرکت مپنا بوده که تعداد آنها برابر است با 3971 نفر و با استفاده از جدول مورگان 380 نفر به عنوان حجم نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه رویل و همکاران (2018)به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است که روایی با نظرات خبرگان و پایایی با آلفای کرونباخ تایید شد. در تحقیق حاضر جهت تجزیه و تحلیل فرضیات از معادلات ساختاری با .نرم افزار PLS استفاده شد.نتایج نشان داد که بین مدیریت منابع انسانی تعهد بالا با رفتار های درون نقشی و فرانقشی و اعتماد به مدیریت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین اعتماد به مدیریت و رفتار های درون نقشی رابطه معناداری مثبتی وجود دارد و رابطه بین اعتماد به مدیریت و رفتار های فرا نقشی تایید نشده و همچنین بین مدیریت منابع انسانی تعهد بالا و رفتار های درون نقشی و فرانقشی با نقش میانجی اعتماد به مدیریت رابطه معناداری مثبتی وجود دارد.بنابراین 4 فرضیه تایید میگردد.

برند خصوصی به معنی برند هایی هستند که تحت مالکیت یک خرده فروش قرار دارند و توسط همان خرده فروش ، کنترل، بازار یابی و تولید می گردند.(بنک و همکاران 2012) هدف اصلی این تحقیق عوامل کمی موثر بر فروش برندهای خصوصی دربازارصنعتی ایران است. روش تحقیق مورد استفاده در این اکتشافی – پیمایشی و نوع تحقیق کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل خریداران کالای صنعتی از بازار صنعتی تهران می باشد. جامعه آماری جهت انجام مصاحبه تولیدکنندگان و خریداران متغیرهای برند خصوصی مانند نرخ ارز، تعرفه گمرکی، قیمت مواد اولیه، رشد اقتصادی، مقدار فروش، مقدار سود، تعداد مشتریان جدید، قیمت گذاری برند، مقدار تخفیف، تورم در تهران بوده اند که مجموعا 12 نفر به مصاحبه پاسخ داده اند؛ و در سالهای 1384 تا 1398 بررسی شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش جهت آزمون فرضیات از آزمون رگرسیون خطی چندمتغیره، F لیمر و هاسمنبا استفاده از نرم افزار EVIEWS 10استفاده گردید.نتایج نشان می دهد مقدار تخفیف، قیمت گذاری برند، تعداد مشتریان جدید، مقدار سود، مقدار فروش، رشد اقتصادی و قیمت مواد اولیه تاثیر معناداری بر فروش برند خصوصی دارند.

مدیران، مسیولان تهیه صورتهای مالی به حساب می آیند و به طور بالقوه سعی می کنند تصویر واحد تجاری را مطلوب جلوه دهند. در این راستا تمایل دارند افشای اخبار بد را به تاخیر بیندازند و اخبار خوب را هرچه سریعتر افشا کنند. تمایل مدیران برای افشا نکردن اخبار بد، به ایجاد ریسک سقوط قیمت سهام منجر می شود.تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین نقدینگی سهام و ریسک سقوط قیمت سهام 120 شرکت فعال پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی1391-1395 می پردازد. در این پژوهش از مدل رگرسیون با بکارگیری داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه تحقیق استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که بین نقدینگی سهام و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت رابطه منفی و معناداری وجود دارد.

وجود اطمینان از آینده سرمایه گذاری یکی از مهمترین عوامل جذب سرمایه ها به هر دارایی مالی است. در عین حال نوسان قیمت جزیی جدایی ناپذیر از بازار سرمایه است. در صورتی که این نااطمینانی به نحوی باشد که تغییر در قیمت، ریسک از بین رفتن کل یا بخش اعظمی از سرمایه را به همراه داشته باشد، اطمینان به چنین بازاری از بین رفته و وجود تغییرات قیمتی و در نتیجه ریسک قیمت، فرآیند تجهیز و تخصیص بهینه منابع را از مسیر اصلی خود منحرف می کند. افزایش قیمت در اکثر موارد با انتظارات معکوس و کاهش شدید قیمتها همراه بوده که اغلب منجر به ایجاد بحرانهای مالی شده است. به طور کلی، امکان وجود تغییرات قیمتی در یک بازار زمانی فراهم می شود که تغییرات انتظاری قیمت در آینده، عامل مهمی در تعیین قیمتهای جاری باشد. نبود شفافیت در حوزه اطلاعات مالی بنگاه ها، وجود هیجان و جو روانی در بازار و دستکاری قیمت باعث می شود تا تغییرات قیمتی، بدون دلایل بنیادی شکل گرفته موجب تشکیل حباب قیمتی سهام گردد. در نهایت با مشخص شدن نادرست بودن اطلاعات، حباب قیمتی ترکیده و باعث کاهش شدید قیمت داراییهای مالی و حتی ایجاد بحران مالی و افزایش نااطمینانی نسبت به بازار سرمایه گردد. این پدیده باعث خروج سرمایه و تضعیف نظام مالی کشور می شود. از این رو شناسایی عوامل موثر بر تغییرات قیمتی سهام از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله به دنبال بررسی تاثیر استقلال هییت مدیره و اهرم مالی بر نوسانات قیمتی سهام می باشد. نسبت سود تقسیمی، سود هر سهم، رشد شرکت، سرمایه گذاری، فرصتهای رشد، سودآوری، جریان نقد آزاد و جریان نقد عملیاتی هم به عنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده اند. در این پژوهش از روش تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره و 725 مشاهده با انتخاب 138 نمونه از بین شرکتهای ثبت شده در بورس تهران در طی سالهای 1391-1397، به روش حذف سیستماتیک استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد استقلال هییت مدیره و اهرم مالی تاثیر مثبت و معنی داری بر نوسانات قیمتی سهام داشته اند. متغیرهای کنترلی سود تقسیمی، سود هر سهم، سودآوری، رشد شرکت و سرمایه گذاری بر نوسانات قیمتی سهام تاثیر معنی داری داشته اند.

انتخاب سبد بهینه سهام از اهداف مدیریت پرتفوی است، که در این پایان نامه جهت انتخاب سبد بهینه سهام از تکنیک تحلیل پوششی داده های شبکه ای (NDEA) به عنوان شیوه ای نوین و قابل اتکا بدین منظور استفاده شده است. به اینصورت که با استفاده از مطالعات قبلی مهمترین معیار های ارزیابی سبد سهام شناسایی شده و از طریق مصاحبه با خبرگان این حوزه این معیارها نهایی و به سه دسته ورودی، میانی و خروجی دسته بندی شدند. در نهایت در این تحقیق تعداد 278 شرکت در قالب 50 سبد سهام در دوره 5 ساله مورد ارزیابی قرار گرفت که با یک مدل تحلیل پوششی داده های شبکه ای به ارزیابی آن ها پرداخته می شود که سبدهای 1، 5، 16 و 34 به عنوان بهترین سبد از لحاظ عملکرد شناخته می شوند و به سرمایه گذاران در این حوزه پیشنهاد می نمایم که از بین این 50 سبد یکی از این 4 سبد را به عنوان انتخاب بهینه انتخاب کنند.

شناخت توانمندی های سازمان برای کاهش عدم اطمینان های محیطی در تصمیمات استراتژیک امری بسیار ضروری و مهم است. تجربه نشان می دهد که اکثر مدیران اثربخش کسانی بوده اند که وقت خود را صرف تفکر در مورد نیازهای فعلی و روندهای آتی موسسه کرده اند. اما مشکل آنجاست که تجزیه و تحلیل آینده بیش از آنکه پاسخ به سوالات را در پی داشته باشد، موجب افزودن بر سوالات می شود. معیار آینده نگری در تشخیص میزان تلاطم محیطی تصمیمات مدیران سازمان را با مشکل مواجه ساخته است؛ از این رو بسیاری از پژوهشگران به دنبال راه کارهای کاهش عدم اطمینان مسایل آینده به منظور اتخاذ تصمیمات استراتژیک اثربخش هستند. پژوهش حاضر ضمن تشریح پدیده عدم اطمینان محیط، راهکارهایی را جهت اتخاذ تصمیمات استراتژیک ارایه داده است.

امروزه یکی از مسایلی که به پیکره ی اقتصادی جامعه ایرانی به تقلید از اصول و شگردهای اقتصادی غرب گره خورده و موجب نوسانات اقتصادی گسترده ای در نظام اقتصادی ایران شده است, مسیله ربا و رباخواری از باب استفاده ار حیله های ربا به ویژه حیله های ربای قرضی به سبب ابتلای شدید جامعه به این نوع از ربا می باشد به گونه ای که در نظام اقتصادی و بانکداری به یک ضرورت مهم اقتصادی تبدیل شده است. پژوهش حاضر در خصوص ربا و تاثیر آن در نظام اقتصادی با تاکید برحیله های ربای قرضی می باشد, بنابراین ابتدا به بیان مفهوم ربا, انواع آن, پیشینه تاریخی و حیله های ربا به ویژه حیله های ربای قرضی پرداخته شده است و با توجه به دلایل اهمیت و حرمت ربا و حیله های آن به بررسی نقش و جایگاه استفاده از حیله های ربای قرضی در اقتصاد جامعه و نوع رابطه ای که با نظام اقتصادی جامعه ایرانی دارد با وجود اختلاف دیدگاه ها و نظریات مختلف در فقاهت, پرداخته شده است.

تصمیم گیری اثربخش و کارا در حوزه مدیریت منابع انسانی، مزایای رقابتی مهمی برای سازمان ها در پی دارد. علی رغم وجود داده ها و اطلاعات فراوان در سازمان ها در ارتباط با منابع انسانی متاسفانه این داده ها به شیوه ای اثربخش مورد تحلیل و استفاده قرار نمی گیرند. روش های داده کاوی، می تواند به عنوان یک رویکرد موثر برای پردازش داده های منابع انسانی مورد استفاده قرار گیرد تا با اتکا بر آن به تصمیم گیری پیرامون مسایل مختلف سازمانی پرداخته شود. مطالعه حاضر یک پژوهش مروری است که با بهره برداری از منابع علمی منتشر شده به ارایه و بررسی مفاهیم داده کاوی و نقش آن در توسعه منابع انسانی سازمان میپردازد. نتایج نشان میدهد که روش های مختلف داده کاوی در حوزه توسعه منابع انسانی میتواند در تصمیم گیریهای مدیران سازمانها مورد توجه قرار گیرد.

مدیریت مرتع بر اساس پروانه های چرا با هدف اعمال مالکیت دولت و حذف پرداخت حق علفچر از سوی دامداران به ماکین قبلی از سال 1320 شروع شده و بعد از ملی شدن جنگلها و مراتع کشور با مصوبه ای از هییت وزیران دریافت پروانه توسط بهره برداران ذیحق الزامی شده است. در حال حاضر نیز شناسنامه مرتع مبنایی برای مدیریت مراتعی است که فاقد طرح مرتعداری می باشند. ولی مسیله این است که بر اساس برخی تحقیقات و مشاهدات کارشناسی وضعیت این اراضی از لحاظ کمی و کیفی بهبود چندانی نداشته است. به نظر می رسد صدور پروانه ها که ضمن لیست نمودن دامداران ذیحق، رعایت تقویم ورود و کوچ و تعداد و ترکیب دام در آن الزامی شمرده شده و عدم رعایت آن منجر به حذف حقوق دامداری می گردد چندان موثر نبوده است . لذا بر آن شدیم تا با هدف اثبات صحت یا عدم صحت این ادعا، چرا ها ، چگونگی ها و چه باید کردها را از زبان خود دامداران عشایری که سابقه زیستی تحت شرایط مدیریتی پروانه های چرا را داشته، شنیده و نسبت به آن تحلیل علمی ارایه نماییم. بدین منظور با استفاده از تکنیک بحث گروهی متمرکز (Focused Group Discussion (با پروانه داران و دامداران عرفی مراتع منتخب استانهای تهران، اردبیل، چهارمحال و بختیاری و خوزستان نشست های مشترکی تشکیل دادیم. داد ها با روش نمونه گیری "هدفمند "و شیوه مصاحبه " نیمه ساختار یافته جمع آوری گردیدند. بدین ترتیب که ثبت و ضبط تجربه زیستی عشایر منتخب استانهای مذکور پیرامون نحوه مدیریت این مراتع بر اساس پروانه های چر ا تا رسیدن به مرحله "اشباع نظری" تداوم یافت و آن زمانی بود که با ادامه روند مصاحبه، داده های جدیدی حاصل نگردید، لذا نمونه برداری پایان یافت . نتایج حاصل از تحلیل داده ها و جداول تکمیل شده توسط 531 بهره بردار دارای پروانه چرا نشان داد که در مراتع منتخب استانهای مورد مطالعه، 2/13 % پروانه داران فاقد دام بودند. 6/8 % نیز پروانه هایشان را اجاره می دادند. حدود 9/11 % انها نیز علی رغم اینکه فوت نموده بودند ولی هنوز اسامی شان در پروانه ها قابل مشاهده بود. همچنین تعداد افراد غیر بومی که مراتع مذکور را می چراندند 2 % بود.