فهرست مطالب

نشریه سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
سال دوم شماره 1 (بهار و تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/05/15
  • تعداد عناوین: 7
|
  • معصومه نوبهار، شادمهر میردار صفحه 1
    هدف
    تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دانشجویان پسر سالم پس از یک وهله فعالیت هوازی انجام شد.
    روش پژوهش: هیجده نفر مرد غیرورزشکار سالم داوطلب (سن3±24 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت تصادفی و دوسویه کور در دو گروه 9 نفری همگن مکمل (کوآنزیم Q10: 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) و شبه دارو (دکستروز: 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) جایگزین شدند. همه ی آزمودنی ها پس از 14 روز مکمل سازی، در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونه ی خونی اولیه، قبل از شروع مکمل سازی و نمونه های خونی دوم و سوم به ترتیب بلافاصله قبل و پس از قرارداد ورزشی گرفته شد. شاخص های لاکتات پلاسمایی و کراتین کیناز تام سرمی توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد.
    یافته ها
    نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه ی کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر شاخص های مورد مطالعه تاثیر معنی داری نداشت. از طرفی، 30 دقیقه فعالیت هوازی باعث افزایش معنی دار لاکتات و کراتین کیناز گردید (05/0P<). با این حال، دامنه ی افزایش لاکتات و کراتین کینازگروه مکمل سازی کوآنزیم Q10 پس از انجام فعالیت هوازی کمتر از گروه شبه دارو بود (05/0>P).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که مکمل سازی کوتاه مدت (14روزه) کوآنزیم Q10 می تواند موجبات افت لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی (شاخص های خستگی و آسیب سلولی) را در دانشجویان پسرغیرورزشکار پس از انجام فعالیت هوازی فراهم نماید. واژگان کلیدی: فعالیت هوازی، کوآنزیمQ10، لاکتات، کراتین کیناز تام.
  • افشار جعفری*، علیرضا رستمی، وحید ساری صراف صفحه 13
    هدف

    تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دانشجویان پسر سالم پس از یک وهله فعالیت هوازی انجام شد.
    روش پژوهش: هیجده نفر مرد غیرورزشکار سالم داوطلب (سن3±24 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت تصادفی و دوسویه کور در دو گروه 9 نفری همگن مکمل (کوآنزیم Q10: 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) و شبه دارو (دکستروز: 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در روز) جایگزین شدند. همه ی آزمودنی ها پس از 14 روز مکمل سازی، در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونه ی خونی اولیه، قبل از شروع مکمل سازی و نمونه های خونی دوم و سوم به ترتیب بلافاصله قبل و پس از قرارداد ورزشی گرفته شد. شاخص های لاکتات پلاسمایی و کراتین کیناز تام سرمی توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد.

    یافته ها

    نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه ی کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر شاخص های مورد مطالعه تاثیر معنی داری نداشت. از طرفی، 30 دقیقه فعالیت هوازی باعث افزایش معنی دار لاکتات و کراتین کیناز گردید (05/0P<). با این حال، دامنه ی افزایش لاکتات و کراتین کینازگروه مکمل سازی کوآنزیم Q10 پس از انجام فعالیت هوازی کمتر از گروه شبه دارو بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که مکمل سازی کوتاه مدت (14روزه) کوآنزیم Q10 می تواند موجبات افت لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی (شاخص های خستگی و آسیب سلولی) را در دانشجویان پسرغیرورزشکار پس از انجام فعالیت هوازی فراهم نماید. واژگان

    کلیدواژگان: فعالیت هوازی، کوآنزیمQ10، لاکتات، کراتین کیناز تام
  • جواد الماسی، فرزاد ناظم*، علی حیدریان پور، نادر فرهپور صفحه 25
    چکیده
    هدف
    کاهش سریع وزن ممکن است سبب افت آمادگی جسمانی و قابلیت های فیزیولوژیک هنگام اجرای تمرین یا مسابقات شود. در این مطالعه، تاثیر کاهش سریع وزن کشتی گیران جوان سبک آزاد بر تغییرات آنتروپومتریک (وزن، جرم خالص، شاخص توده بدن و مجموع لایه های چربی زیرجلدی) و عملکرد بی هوازی (شاخص های میانگین، اوج و حداقل توان های مطلق و نسبی بی هوازی) بررسی می شود.
    روش پژوهش: 32 کشتی گیر آزاد کار در دامنه سنی 19تا 21 سال با میانگین های وزن 45/0±28/69 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدن 6/3±2/23 کیلوگرم بر متر مربع، در دو رده وزنی 60 و 66 کیلو گرم آماده شرکت در مسابقات انتخابی استان داوطلبانه از دو باشگاه فعال در شهر همدان انتخاب شدند. ابتدا آزمودنی ها 1/0±5 کیلوگرم از وزن شان را به روش های متعارف کاهش دادند. آن ها آزمون دوی شاتل (RAST) را اجرا کردند (پیش آزمون). پس از گذشت 6 ساعت همراه مصرف مایعات و تغذیه دلخواه، سنجش متغیرهای ترکیب بدن و شاخص های توان بی هوازی تکرار گردید. همچنین آزمودنی ها مطابق توصیه ی انجمن های بین المللی، پارامترهای وابسته در دو گروه (3 و 6 درصد کاهش وزن) مقایسه شدند.
    یافته ها
    متغیرهای آنتروپومتری و مقادیر مطلق و نسبی توان بی هوازی در 2 گروه از کشتی گیران پس از 6 ساعت ریکاوری کاهش وزن، تغییرات معنی داری رخ داد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که کشتی گیران جوان سبک آزاد بدون ملاحظه توصیه های بین المللی ورزشی، 3 تا 4 روز مانده به فصل مسابقات رسمی، اقدام به کاهش سریع وزن معادل 63 درصد می کنند، این شیوه آب زدایی امکان اختلال در عملکرد کشتی گیران هنگام تمرین یا مسابقه را فراهم می سازد.
    کلیدواژگان: کاهش سریع وزن، توان بی هوازی، نمایه خستگی
  • رامین امیرساسان*، معصومه سیدموسوی صفحه 35
    چکیده
    هدف
    هدف پژوهش حاضر بررسی اختلالات تغذیه ای در دختران ورزشکار و غیرورزشکار دارای ترکیب بدنی متفاوت بود.
    روش پژوهش: جهت اجرای این پژوهش اختلال تغذیه ای 570 زن (شامل 277 ورزشکار و 293 غیرورزشکار) توسط پرسشنامه EAT26 مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های یومان ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه و همچنین از آزمون آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی پرسشنامه استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که ورزشکاران با ترکیب بدنی متفاوت دارای اختلال تغذیه ای متفاوتی نمی باشند، در حالیکه تفاوت معنی داری در میزان اختلال تغذیه ای زنان غیرورزشکار دارای اضافه وزن مشاهده شد (01/0p<).
    نتیجه گیری
    نتیجه گیری می شود که اختلاف معنی داری بین ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران در بروز اختلالات تغذیه ای وجود دارد که این اختلالات در دختران ورزشکار بیشتر است.
    کلیدواژگان: اختلالات تغذیه ای، ورزشکاران زن، ترکیب بدنی
  • مرتضی سنگدوینی*، بهمن میرزایی، حمید محبی صفحه 51
    چکیده
    هدف
    هدف این تحقیق مقایسه اثرات یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در مردان تمرین نکرده بود.
    روش پژوهش: برای این منظور، 18 دانشجوی تمرین نکرده دانشگاه گیلان به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه یک نوبت (9=n، سن: 8/1±8/22 سال) و سه نوبت تمرین مقاومتی (9=n، سن: 5/1±6/22 سال) قرار گرفتند. آزمودنی ها سه روز در هفته و به مدت 8 هفته تمرین کردند. شدت تمرین برای هر دو گروه یکسان بود (8 تکرار بیشینه). در شروع و پایان 8 هفته تمرین قدرت عضلانی آزمودنی ها با استفاده از آزمون یک تکرار بیشینه (1RM) در دو حرکت بالاتنه (پرس سینه و جلو بازو) و دو حرکت پایین تنه (اکستنشن پا و فلکشن پا) اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون t وابسته و t مستقل به ترتیب برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی استفاده شد (05/0P≤).
    یافته ها
    بعد از 8 هفته، قدرت عضلانی در تمام حرکات بالاتنه و پایین تنه در هر دو گروه به طور معنی داری افزایش یافت (05/0P≤). افزایش در قدرت یک تکرار بیشینه در حرکات پایین تنه به طور معنی داری در گروه سه نوبت تمرین مقاومتی نسبت به گروه یک نوبت تمرین مقاومتی بالاتر بود (05/0P≤)؛ در حالی که هیچ تفاوت معنی داری در قدرت یک تکرار بیشینه در حرکات بالاتنه بین دو گروه یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهد که در مردان تمرین نکرده، سه نوبت تمرین مقاومتی نسبت به یک نوبت تمرین مقاومتی در ارتباط با افزایش قدرت در عضلات پایین تنه موثرتر می باشد، در حالی که در ارتباط با افزایش قدرت عضلانی بالاتنه بین یک نوبت و سه نوبت تمرین مقاومتی تفاوتی مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: تمرین مقاومتی، عضلات بالاتنه، عضلات پایین تنه، مردان تمرین نکرده
  • نادر شوندی*، عباس صارم صفحه 63
    چکیده
    هدف
    هدف مطالعه حاضر بررسی نیمرخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک والیبالیست های نخبه و بزرگسال بر اساس پست بازی آن ها بود.
    روش پژوهش: 36 بازیکن تیم ملی والیبال ایران با میانگین سن 5/4±5/24 سال در مطالعه شرکت کردند. بازیکنان بر اساس پست بازی به 5 گروه پاسور (7 نفر)، لیبرو (6 نفر)، دفاع کننده وسط (8 نفر)، دریافت کننده قدرتی (9 نفر) و پشت خط زن (6 نفر) تقسیم شدند. سپس متغیر های فیزیولوژیک شامل توان هوازی (آزمون شاتل ران)، توان بی هوازی (آزمون ارگوجامپ 15 ثانیه)، انعطاف پذیری (آزمون انعطاف تنه به جلو)، سرعت (آزمون 40 یارد)، چابکی (آزمون 9×4 متر) و توان انفجاری (آزمون پرش عمودی) و متغیرهای آنتروپومتریک شامل وزن، قد و درصد چربی (پنج نقطه ای) شرکت کنندگان اندازه گیری شد. همچنین ویژگی های سوماتوتیپ آن ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    لیبروها کوتاه تر و لاغرتر از سایر بازیکنان بودند (05/0P<)، آن ها همچنین دارای چابکی بیشتری بودند (05/0P<). دریافت کننده های قدرتی و دفاع کننده های وسط به ترتیب مزومورف و اکتومورف تر از سایر پست ها بودند (05/0P<). پاسور ها و لیبروها عملکرد پرش عمودی ضعیف تری نسبت به سایر بازیکنان داشتند (05/0P<). همچنین، پاسور ها و لیبروها از انعطاف پذیری بیشتری نسبت به سایر بازیکنان برخوردار بودند (05/0P<). در مورد سایر متغیرهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک تفاوت معنی داری بین پست ها وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان دهنده تفاوت های فیزیولوژیک و آنتروپومتریکی بین بازیکنان پست های مختلف والیبال می باشد که این تفاوت ها با بارکارهای مختلف آن ها همخوانی دارد. از جنبه عملی، پیشنهاد می شود که متخصصان ورزشی و مربیان در طراحی برنامه های تمرین ویژه هر پست و استعدادیابی بازیکنان باید ویژگی های فیزیولوژیک و آنتروپومتریک آنان را در نظر بگیرند.
    کلیدواژگان: والیبال، آمادگی بدنی، ترکیب بدنی، سوماتوتیپ
  • فراس حسینو، حمید محبی*، فرهاد ر، ارسلان دمیرچی صفحه 73
    چکیده
    هدف
    هدف از این پژوهش، مقایسه اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دوگانه بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان جوان فوتبال بود.
    روش پژوهش: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و به 3 گروه (هر گروه 13 بازیکن)، کنترل (سن: 6/0±76/17 سال، وزن: 4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، VO2max: 4/1±7/40 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه)، تمرین مقاومتی با الگوی هرمی مسطح (سن: 73/0±16/18 سال، وزن: 3/7±8/73 کیلوگرم، قد: 8/5±1/176 سانتی متر، VO2max: 6/3±3/42 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) و تمرین مقاومتی با الگوی هرمی دوگانه (سن 63/0±46/17 سال، وزن: 6±9/71 کیلوگرم، قد: 7/6±1/176سانتی متر، VO2max: 2±2/41 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های هرمی مسطح و هرمی دوگانه به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه (علاوه بر تمرینات عادی روزانه لیگ) در برنامه تمرین مقاومتی شرکت کردند. شاخص های آمادگی جسمانی و پیکرسنجی آزمودنی های گروه کنترل فقط تمرین عادی روزانه لیگ را انجام می دادند. آزمودنی ها قبل و بعد از 8 هفته تمرین مورد آزمون قرار گرفتند.
    یافته ها
    قدرت عضلانی و سطح مقطع عرضی ران پس از 8 هفته تمرین مقاومتی در هر دو گروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه، به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>P) با این حال در مورد سطح مقطع بازو، فقط در گروه تمرین هرمی مسطح تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P). همچنین، تفاوت معنی داری بین این دو گروه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>P). هر دو الگوی باردهی، تغییرات معنی داری در BMIو درصد چربی بدن آزمودنی ها ایجاد نکردند.
    نتیجه گیری
    از نتایج این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که تمرینات هرمی دوگانه و مسطح در افزایش قدرت و یا حجم عضلانی مزیتی نسبت به هم ندارند و این امر نظریه های موجود را مبنی بر برتری تمرینات هرمی دو گانه برای کسب قدرت و حجم عضلانی بیشتر در ورزشکاران را به چالش می کشد. از این رو، برای کسب اطمینان بیشتر و نتیجه گیری قاطع تر، نیاز به انجام تحقیقات بیشتر می باشد.
    کلیدواژگان: الگوی تمرین مقاومتی، آمادگی جسمانی، بازیکنان فوتبال
|
  • Nobahar M., Mirdar Sh Page 1
    Aim
    Physical exercise acts as a mechanical stressor that can elicit biochemical alterations. Thus, muscular effort is able to modify blood concentrations of some cellular enzymes. The purpose of this study was to investigate the effects of one progressive session exercise in day during one week on some enzymes muscle damage such as creatine phospho Kinase (CPK), lactate dehydrogenase (LDH) and aspartate aminotransferase (AST) in active girls.
    Method
    thirteen girls students of physical education with mean (Vo2max 41.07±5.11 ml/kg/min) was selected and randomly divided to experimental group (one session of exercise in day, on a treadmill at a rate of 6-8 km/h for 3 min with 1min of active rest between sets until exhaustion, n=7) and control group (n=6). Venous blood samples were obtained for analysis before of exercise (base line) and 1, 4, 7 days during of exercise period, as well as after the 24 hours last progressive session exercise. Data of study were analyzed by repeated measure ANOVA and independent t test. The significant level was set at P≤0.05.
    Results
    The result of this study indicated that AST, LDH and CPK were significantly higher after 1, 4 and 7 days exercise than the resting level (P≤0.05), but after 24 h of end period, this Diff were significantly lower than at the exercise day (P≤0.05).
    Conclusion
    These results suggested that acute exposure to progressive session exercise without adequate recovery can lead to reduced performance and a more dramatically increase in muscle damage enzymes.
    Keywords: Progressive exercise, muscle damage, LDH, CPK, AST
  • Jafari A.*, Rostami A., Sari Sarraf V Page 13
    Aim

    The aim of this study was to determin the effect of short-term Coenzyme Q10 supplementation on plasma lactate and serum total creatine kinase (CK) in healthy collegiate men after an aerobic exercise.

    Method

    Eighteen healthy untrained men (age 24±3 years, body fat 12±2%, and VO2max 39±3 ml/kg/min) in a randomized and double-blind design were allocated in two equal groups: supplement group (n=9, Coenzyme Q10: 2.5 mg/kg/day) and placebo group (n=9, Dextrose: 2.5 mg/kg/day). After supplementation period, all subjects were participated in aerobic exercise protocol with 75% VO2max on the treadmill for 30 minutes. Blood samples obtained before the Q10 supplementation along with immediately before and after the exercise protocol, respectively. Plasma lactate and serum total creatine kinase were determined by automatic analyzers. Data were analyzed by repeated measure ANOVA, Bonferroni and independent t test at P≤0.05.

    Results

    The results show that short-term Coenzyme Q10 supplementation has no significant effect on basal parameters. However, plasma lactate and serum total CK were significantly increased (P<0.05) after the aerobic exercise. Nevertheless, the change range of lactate, CK after exercise in supplement group was less than in placebo group (P<0.05).

    Conclusion

    Based on the results, it can be concluded that short-term (14 days) Coenzyme Q10 supplementation can reduce aerobic exercise-induced lactate and creatine kinase elevations (Fatigue and cellular damage indices) in untrained males.

    Keywords: Aerobic exercise, Coenzyme Q10, Lactate, Total creatine kinase
  • Almasi J., Nazem F.*, Hydariyan Pur A., Farahpur N Page 25
    Aim
    Rapid weight loss (RWL) methods may be cause to reduce physiological capabilities during training or competition periods. In this study, the effect of traditional methods of RWL on anaerobic performance indexes and body composition variables in young wrestlers
    Method
    Thirty-two free style Wrestler males with 19 to 21 years old, body weight 69.28±0.45 kg, and body mass index 23.2±3.6 kg/m2, in two category of weight (60 and 66 kg) were voluntarily participated in this study.First the subject measured reduced body weight by 5±0.1 kg in conventional method and performed, RAST test. After 6 hours with consuming fluid and diet, body composition variable and anaerobic power indexes were measured. According to weight loss recommendations of International Community, two groups of 3% and 5% weight loss were separated and related of parameters were compared.
    Results
    Anthropometric variables and absolute and relative anaerobic powers were changed significant in two groups after 6 hours recovery pursuant to weight reduction (P<0.05).
    Conclusion
    It seems young wrestlers without consideration of international recommendations, reduce 3 to 6 percent of body weight by RWL, 3 to 4 days before the competition. The method of RWL may disturb wrestlers performance.
    Keywords: Rapid Losing Weigth, Anaerobic Power, Fatigue Index
  • Amirsasan R. *, Seyed Mosavi M Page 35
    Aim
    The aim of this research was to studying the eating disorders in athletic and non-athletic girls with different body compositions.
    Method
    In this research, eating disorders of 570 female athletes (including 277 athletes and 293 non-athletes) were examined with EAT-26 questionnaire. For statistical analysis the U man-Whitney, kruskal-wallis and one way ANOVA tests were used, also Cronbach’s alpha was used for determining interclass consistent reliability of questionnaires.
    Results
    results revealed that athletic female with different body composition haven’t different eating disorder, whereas there are significant differences in eating disorder of overweight non-athletic girls (P<0/01).
    Conclusion
    it’s concluded that there are significant differences between athletes and non- athletes in eating disorders prevalence that this disorders was higher in athletic group.
    Keywords: Eating disorder, Female athletes, Body composition
  • Sangdovini M.*, Mirzaei B., Mohebbi H Page 51
    Aim
    The purpose of this study was to compare the effects of 1-set and 3-set resistance training on muscular strength of upper-body and lower-body in untrained men.
    Method
    For this reason, 18 untrained college students of Guilan University participate in this study as subject. Subjects were randomly assigned to either the 1-set group (n=9), or the 3-set group (n=9). Subjects trained 3 days per week for 8 weeks. Training intensity was the same for both groups (8RM). At the beginning and the end of the study muscular strength was measured using one repetition maximum test (1RM) in two upper-body exercises (chest press and biceps curl) and two lower-body exercises (leg extension and leg curl). Data was analyzed using paired t-test for within group’s comparison, and unpaired t-test for between-groups comparison.
    Results
    After 8 weeks, muscular strength significantly increased in all of upper-body and lower-body exercises in both groups (P<0.05). The increase in muscular strength in the lower-body exercises was significantly higher in the 3-set group than 1-set group (P<0.05); while no significant difference observed between groups in upper-body exercises.
    Conclusion
    The results demonstrate that 3-set resistance training is superior to 1-set resistance training with regard to strength gains in the lower-body muscles; while no difference exists between 1- and 3-set training with regard to strength gains in upper-body muscles in untrained men.
    Keywords: Resistance training, Upper, body Muscles, Lower, body muscles, Untrained men
  • Shavandi N.*, Saremi A Page 63
    Aim
    The aim of this study was to investigate the anthropometric and physiological profiles of senior elite volleyball players according to their playing position.
    Methods
    Thirty six national volleyball players (age: 245±45 years) participated in this study. Players were classified to 5 groups according to playing position: setters (n=7), liberos (n=6), middle blockers (n=8), receiver attackers (n=9) and back court attackers (n=6). Physiological variables consists of aerobic fitness (shuttle run test), anaerobic fitness (15s ergojump test), flexibility (sit and reach test), speed (40 yard running), agility (4 9 m test), explosive power (vertical jump) and anthropometric variables consists of weight, height and body fat percent (5 sites skinfold) of participants were measured. Also, their somatotype characteristics were calculated.
    Results
    Liberos were the thinner and shorter than other players (p<005), they also had more agility (p<005). Middle blockers and receive attackers were more ectomorph and mesomorph than other player, respectively (p<005). Setters and liberos had poorer vertical jump performance than other groups (p<005). In addition, Setters and liberos had more flexibility than others (p<005). There were no other significant differences in physiological and anthropometric variables across playing positions.
    Conclusion
    These results suggest that anthropometric and physiological differences exist among volleyball player who play in different position. These differences fit with their different workload in a game. From a practical perspective, sport scientists and coaches should take the physiological and anthropometric characteristics of volleyball players into account when designing individualized position-specific training programs and talent identification.
    Keywords: Volleyball, Physical fitness, Body composition, Somatotype
  • Hosseino F.*, Mohebbi H., Rahmani Nia F., Damirchi A Page 73
    Aim
    The aim of this study was comparison between of two resistance training protocols, double pyramid and flat pyramid loading pattern, on physical fitness and body composition in young soccer players.
    Method
    Therefore, 39 young soccer players from Syrian super league were divided randomly into three; control (age: 17.76±0.6 years, weight: 71.9±4 kg, height: 176.2±5 cm and VO2max: 40.7±1.4 ml/kg/min), double pyramid (age 17.46±0.63 years, weight: 71.9±6 kg, height: 176.1±6.7 cm and VO2max 41.2±2) and flat pyramid (age: 18.16±0.83 years, weight: 73.8±7.3 kg, height176.1±5.8 cm and VO2max: 42.3±3.6 ml/kg/min) resistance training groups. The training groups participated 3 times/wk for 8 weeks in resistance training sessions in addition to daily common soccer training sessions. The control group participated only in daily common training sessions.
    Results
    Muscle strength was improved significantly in both double pyramid and flat pyramid loading groups after eight weeks of training (P<0.05) and there were significant differences between these two groups and control group (P<0.05). Both strength training protocols induced no significant differences in BMI and body fat percentage.
    Conclusion
    It can be concluded that double pyramid and flat pyramid loading has no advantage to each other which challenges existing theories in this area. Therefore, more comprehensive works certainly remains to be done because poor body of similar evidence is available.
    Keywords: Resistance training, Physical fitness, Young soccer player