امید
امید یک پرنده است
که بر روح می نشیند!
و آواز می خواند بدون کلامی
و هیچ وقت آوازش را به پایان نمی برد!
شیرین ترین آواست که در تند باد شنیده می شود
وتنها وقتی که زخم توفان بر تن باشد
اوست که می تواند پرنده کوچک امید را برآشفته کند!
او که پناهگاهی برای همه بود
من آن آواز را در سردترین سرزمین ها شنیده ام!
وهمچنین در غریب ترین دریا ها!
انا هرگز در سختی ها آن را در ضعف ها ندیده ام
که کوچک ترین چیزی را طلب کند