*استاد دانشگاه علامه طباطبایی

وقتی نسبت به سلامت روان افراد جامعه کم توجه می شویم باید بدانیم افزایش خشونت و قتل دور از انتظار نیست. انسان ها باید باور داشته باشند که همه افراد از حقوقی برخوردار هستند و اگر کسی به حقوق آنان تعرض کند، قانون و قانونگذار متجاوز را مجازات خواهد کرد، ولی برخی چنین نمی اندیشند و تصورشان این است که خودشان باید به جای قانونگذار از مجرم انتقام بگیرند.در جرایم خشن از جمله قتل، برخی مجرمان از دو ابزار نخ نما و پوسیده مانند «غیرتی بودن» و «حفظ آبروی خانواده» سوء استفاده کرده و دست به جنایت می زنند که این موضوع به مشکلات سلامت روانی شان بازمی گردد، فردی هم که از سلامت روحی و روانی برخوردار نباشد، دست به هر کاری می زند.

از سوی دیگر مهمترین علل بروز خشونت در خانواده را می توان به ضعف تربیت، مشکلات اقتصادی، عقده های روانی، فقر فرهنگی، بیکاری، عدم آموزش های صحیح و ناتوانی در کنترل خشم و فقر اجتماعی جست وجو کرد.

همچنین به نظر می رسد قتل های خانوادگی نیز دلایل سیستماتیک دارد و یک علت را نمی توان به عنوان تنها دلیل بروز قتل عنوان کرد، بلکه مسائل ناموسی هم نقش عمده ای در این زمینه دارد. حال آن که بسیاری از این ادعاها زاییده تصورات و توهمات افراد است. فردی هم که به خاطر سوء ظن و تصورات باطل دچار تردید در زندگی شده، دست به جنایت می زند.

در چنین شرایطی اگر رفتارهای روحی روانی افراد کنترل شود، جرایم نیز در جامعه کاهش خواهد یافت.