آرشیو یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۰، شماره ۱۲۵۲
تجسمی
۱۵

رقص حروف

آینه سطحی است شیشه ای که پشت آن را با جیوه یا فلزهای دیگر پوشانده اند. حال اگر شما برش هایی در این سطح ایجاد کنید، برش هایی پرپیچ و خم که آن را قطعه قطعه کند، عملکرد اصلی آینه را که انعکاس اشعه نورانی است از آن گرفته اید و آن را به سطحی که فقط خاطره ای از آینه بودنش را با خود حمل می کند، تبدیل کرده اید.

حروف علایمی هستند قراردادی در خدمت زبان، حال اگر شما این علایم را به اشکال کشیده و سیال تبدیل کنید، ویژگی آنها را به کنار گذاشته اید، هرچند این بار نیز اشکال، اثری از مفاهیم اولیه را با خود به یدک خواهند کشید.

در آثار وفا وفایی فرم های کشیده حروف، ساخته شده از فلز، روی سطح صیقلی آینه شیاردار، حالتی از تعلیق را به نمایش می گذارند. آنها آماده رقصی هستند که وی برای مخاطبانش برپا کرده است و درست در این رقص است که آینه و حروف در هم آمیخته و در نهایت ظرافت احساسات درونی هنرمند را بازگو می کنند.