آرشیو پنجشنبه ۲‌شهریور ۱۳۹۱، شماره ۱۶۰۸
صفحه آخر
۱۲

«داریوش مهرجویی» در نشست نقد کتاب تازه اش مطرح کرد

در ادبیات می شود حرف زد

داریوش مهرجویی در نشست نقد و بررسی «در خرابات مغان» درباره علت پرداختن به ادبیات گفت: «حرف اصلی «فروید» این است که فرهنگ زاده بیماری و مرض است و تا بیماری نباشد، فرهنگ نیست. سینما پر از سرمایه است، بگیر و بیار دارد اما در ادبیات راحت تر می شود آنچه را که می خواهی اجرا کنی.»مهرجویی با بیان اینکه همیشه وسوسه نوشتن داشته ام؛ گفت: «سناریوی همه فیلم هایم را خودم نوشته ام و انسی با کلام و شیوه های نگارش دارم و سعی کرده ام خودم را در کوران ادبیات دنیا و ایران بگذارم و چون کار دیگری بلد نیستم، نوشته ام. مهم است وقتی آدم هنوز زنده است بداند چه اتفاقی در آثارش افتاده است اما من در کار حرفه ای ام در سینما و حتی ادبیات نمی خواستم جلوی دوربین باشم و بنازم. مردم ما فهیم با ذکاوت و زیرک هستند و حتی نسل جدید موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که می توانم از طریق آثارم به ذهن های بارور آنها کمک کنم.»

مهرجویی در بخشی از صحبت هایش گفت: «حتی این اثر را برای نمایندگی های مختلف در خارج فرستادم تا این اثر ساخته شود اما گفتند که سیاسی است و آن را رد کردند. بنابراین ترجیح می دهم آن را در ادبیات بنویسم، در آرزوی اینکه فیلمی از آن ساخته شود.»

داریوش مهرجویی با اشاره به انتقادهای مطرح شده درباره رمانش گفت: به نظر من منتقدان ما در مقابل اثر سه روش دارند. یکی اینکه داستان را رمان تعریف می کنند یا داستان را بد می دانند یا خوب. نوع دوم منتقدانی هستند که وقتی با اثری روبه رو می شوند، دوست داشتند خودشان آن را بنویسند. در نتیجه دوست دارند شخصیت کارهایی که خودشان می خواستند، انجام دهد. نوع سوم امتزاجی از هر دوی آنهاست، همراه با مقایسه فرامتنی بسیار شدید آن اثر با آثار پیشینه مولف.

وی افزود: «شما باید فرو می رفتید در این متن. «دلوز» می گوید مرگ مولف، مولف مرد چه کار به کارهای قبلی مولف دارید. من که نمی توانم به عنوان نویسنده خودم را با سلیقه تک تک شما وفق دهم. من آنچه را که از درونم می جوشد می نویسم. اگر ریزه کاری های آن را درک کنند، کیف می کنم. در سینما فقط «پرویز دوایی» این حس را داشت و الان کسانی هم هستند که کلا انتقاد می کنند، برای مثال «فراستی» که از سینما و خودش و دیگران نفرت دارد.»