آرشیو یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، شماره ۱۸۵۰
صفحه آخر
۱۶
برداشت آخر

حسن یا حسین؟

کامران عدل

پنجشنبه قسمتی از ماجرای «حسن» و «حسین» را برایتان نوشتم، فقط می ماند این موضوع که کی اول منت کشید؟ این منت کشی، در درون ما از دوران دبستان وجود دارد. وقتی با حسین دعوا می کردیم و با هم بازی نمی کردیم و سایر دوستان سعی می کردند ما را آشتی بدهند تا بازی گرم تر بشود و ما می گفتیم: باید، اول بیاید و منت بکشد. اسمش را هم نمی آوردیم. ولی ته دلمان می خواست آشتی کنیم. با منت یا بی منت. ولی پروتکل، این جریان منت کشی را هم حل کرده است. اول از همه، «فرانسوا اولاند» آمد با «حسن» مذاکره کرد. موضوع را دست کم نگیرید. اولاند تنها کسی بود که دست در دست آمریکا، آماده حمله به سوریه بود. این ملاقات، یعنی هفت تیرها غلاف (فیلم وسترن است). حتما درباره انرژی اتمی هم صحبت شده است. زیرا امروزه، فرانسه بزرگ ترین سازنده نیروگاه های اتمی در جهان است: «حسن جون، خودم میام برات نیروگاه می سازم. اونم سه، چهارساله. درجه یکشم برات می سازم. نه چرنوبیلیشو. سه چارتا هم بخوایی، تخفیفم می دم. تو فقط بگو آره، باقیش با من...»

دقت کرده اید که وقتی می خواهید با شهردار ناحیه سه منطقه خودتان تلفنی حرف بزنید، منشی ایشان به شما خواهد گفت که «حاج آقا یا آقای مهندس شهردارجلسه دارند».

حالا، «حسن» و «حسین» رییس جمهور دوتا مملکت هستند. قضا قورتکی که نمی شود با هم تماس بگیرند. در آمریکا، «حسین» زنگ بزند به «حسن» و منشی بگوید: «حسن آقا توی جلسه هستند؟» پس ساعت و دقیقه تماس نیز توسط وزرای امورخارجه تعیین شده بود. در نتیجه، «حسن» باید خودش گوشی را برمی داشت. و نه منشی. ضمنا، در آمریکا، «حسین» صاحبخانه است. زیرا امنیت گروه ایرانی در آنجا، خارج از چارچوب سازمان ملل، با دولت آمریکا و «حسین» است. پس اوست، که باید میهمان خودش را بدرقه کند. همه جای دنیا همین قانون حکمفرماست. «حسین» زنگ زد و «حسن» گوشی را برداشت و برای «حسن» آرزوی مسافرتی خوب و آرام کرد. نه حرفی از 1+5 و نه حرفی از عراق و سوریه و نه از افغانستان. حتما، به او گفت: «حسن جون، دفعه دیگه که اومدی آمریکا، باید بیایی کاخ سفید، برات باقلاپولویی بپزیم که تو تهرون نخورده باشی...» «حسن» هم در جواب گفت: «به، شما، بیا تهرون، ببرمت «سربند»، یه شاندیزی بخوری، که کیف کنی...»

پایان