آرشیو چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲، شماره ۲۸۲۰
صفحه آخر
۱۶
یاداشت امروز

به بهانه رفع تعلیق نشر آگاه و اختران

دست به زانو بزنیم و برخیزیم

لیلی گلستان

نمی دانم چه بگویم. می بندند بی هیچ ضابطه قانونی و وقتی باز می کنند باید خوشحال باشیم و شادمانی مان را در روزنامه ها اعلام کنیم. تلفن را برداریم و این خبر بهجت اثر را به یکدیگر تبریک بگوییم و هورا بکشیم. امیدوارم در دولت جدید از بستن خبری نباشد و همش فتح باب های بسته باشد. تعداد این باب ها زیاد است. در آن هشت سال کذایی چه درها که بسته نشد. در اینجا شاید سینماگران بیشتر بتوانند، بگویند. بگویند از اشکالات مضحکی که از فیلم هایشان گرفته شد و بگویند از راه حل های مضحک تری که پیش پایشان گذاشتند. مثل: لباس خانم را در فیلم عوض کن، دیگر موردی ندارد!تئاتری ها هم کلی درد دل دارند. قرارداد یک ماهه بسته اند و بعد از یک هفته اجرا کار را بالاجبار تعطیل کرده اند. شش ماه تمرین کرده بودند، برای شش روز اجرا. از یک کتاب 200 صفحه یی 85 صفحه اش را زده اند و تازه اصرار هم کرده اند که حتما چاپش کن برای ما بد می شود!چقدر مجوز کنسرت دادند و بلیت فروختند و در شب اجرا لغو مجوز کردند. هر کدام از ما اگر فقط اصلاحات خورده شده به کتاب، تئاتر، سینما و موسیقی مان را بنویسیم همان می شود که «مثنوی هفتاد من» می گویندش. این کارها یعنی احترام نگذاشتن به ساحت انسانی. احترام نگذاشتن به فرهنگ و هنر و اهالی آن. احترام نگذاشتن به مخاطبان این حیطه. امیدوارم هرچه زودتر خبر رفع لغو مجوز نشر چشمه و رفع لغو مجوز کتاب هایمان را زودتر بدهند تا کمی جان بگیریم، از این خمودگی بیرون بیاییم و دست به زانوها ببریم یا علی مددی بگوییم و دوباره بر پا بایستیم و روز از نو، روزی از نو. با امید به روزهای بهتر