آرشیو پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، شماره ۵۶۰۰
پایداری
۱۲
رنگ خاک

خواب

دکتر بهروز سپیدنامه

در استقبال از لاله های پرپری که یکی از همین روزها بر دوش شهر تشییع میشود

خواب دیدم آسمان را باز بر تن کردهای

هر چه میخواهد دلت یکباره با من کردهای

بالشم را خیس رویاهای گیج و ناتمام

چشمهایم را پر از اندوه و شیون کردهای

یا که مثل رعد و برقی در شب بیانتها

در میان خرمنم ذوق شکفتن کردهای

در کجای این جهان هستی که حتی خواب هم

ره نمییابد به آن جایی که مسکن کردهای؟

با وجود این که میدانی نمییابم تو را

دوره گردم در میان کوی و برزن کردهای

باز تیر آه من ناکام میافتد به خاک

بس که بر دل پیرهن از جنس آهن کردهای

خواب دیدم این که بعد از سالهای انتظار

از دیار بینشانی عزم میهن کردهای

خوابهایم را برایت میفرستم ای عزیز

تا که با چشمت ببینی آنچه با من کردهای