آرشیو یکشنبه ۹‌شهریور ۱۳۹۳، شماره ۳۰۴۶
سیاست نامه
۱۰

فلسفه می تواند راه هایی نو برای علوم انسانی باز کند

دکتر محمدحسن سراج صادقی

تصوری که ما از فلسفه داریم چیست؟ آیا فلسفه صرفا شامل انتولوژی و وجود شناسی و البته معرفت شناسی است؟ در این صورت ممکن است کسی از مسوولان که متخصص نیست و به فلسفه از دید کاربردی نگاه می کند، بگوید که بر فرض دیدگاه ما در هستی شناسی متحول و اصلاح شود و ارتقا یابد، خوب این به چه درد مملکت می خورد؟ اما گذشته از پاسخ مستقیم به این سوال، باید در نظر داشت که ما امروزه به شدت نیازمند فلسفه های مضاف هستیم. مانند فلسفه روانشناسی، فلسفه علوم اجتماعی، فلسفه حقوق، فلسفه سیاسی، فلسفه مدیریت و... غربی ها در این زمینه خیلی کار کرده اند اما ما در این زمینه ها اگر نگوییم عقب مانده ایم، پیشرفته نیستیم. باید براساس فلسفه اسلامی و شرقی خودمان اینها را پایه ریزی و بنا کنیم و البته این کاری میان رشته یی است و نباید آن را صرفا به عهده مضاف الیه ها گذاشت.

در رشته روانشناسی تقریبا تمام آنچه دانشجویان می خوانند از غرب و منابع غربی است و همین طور در بسیاری از علوم انسانی نگاه ما هنوز به غرب است. به نظر می رسد که ما به شدت نیازمند خروج فلسفه از رکود هستیم. شاید حتی به لحاظ نظری بعد از فلسفه مشاء ابن سینا و اشراق سهروردی و حکمت متعالیه ملاصدرا، فلسفه یی جدید با نامی جدید و حکیمی تحول گر سخت یافت شود و قرن ها طول بکشد و ما باید همچنان یافته های آنان و شاگردان ملاصدرا را به دانشجویان آموزش دهیم اما نباید از فلسفه قطع امید کرد، همین فلسفه می تواند راه هایی نو را برای علوم انسانی بازکند و بن بست ها را کنار بزند. اما به هرحال باید برای مشکل بیکاری فارغ التحصیلان کارشناسی فلسفه، چاره یی اندیشید. شاید اگر رشته فلسفه به صورت کارشناسی ارشد پیوسته باشد، مشکل حل شود. زیرا اولادیگر دانشجویان با مدرک کارشناسی به درد نخور فلسفه بیرون نمی ریزند و ثانیا اگر فارغ التحصیل شوند، - به قول آقای دکتر- لااقل می توانند معارف تدریس کنند و ثالثا امکان نوآوری در فلسفه از ریشه کنده نمی شود و اگر این راه حل عملی نبود و قانونا مشکل داشت، باید به دنبال راه حلی دیگر بود.

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه