آرشیو چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، شماره ۴۷۵۱
صفحه آخر
۲۰
یادداشت

اسکار 2017 با طعم تاریخ

دکتر رضا پورحسین ( پژوهشگر تاریخ)

همین چند روز پیش بود که نامزدهای نهایی معتبرترین رقابت سینمایی جهان معرفی شدند و در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اصغر فرهادی با فیلم «فروشنده» برای ایران افتخارآفرینی کرد و در کنار فیلم های «مردی به نام اووه» از سوئد، «تونی اردمن» از آلمان، «تانا» از استرالیا و «سرزمین مین» از دانمارک به عنوان پنج فیلم برتر غیرانگلیسی زبان اسکار 2017 انتخاب شد تا رقابت نهایی را برای انتخاب بهترین فیلم سال انجام دهند.

اما از بین این پنج فیلم، فیلم «سرزمین مین» ساخته مارتین زندلوویت با تم تاریخی متفاوت خود توجه زیادی را به خود جلب کرد.

داستان این فیلم درباره 12 سرباز جوان آلمانی است که در اواخر جنگ جهانی دوم در دانمارک اسیر می شوند و باید برای رهایی از اسارت و بازگشت به خانه و کاشانه خود صدها هزار مین را در سواحل دانمارک خنثی سازند. در اوایل فیلم، نظامیان دانمارکی را می بینیم که با نفرتی که از آلمانی ها دارند، آنها را وادار به این کار خطرناک می کنند و یک افسر دانمارکی را به عنوان فرمانده آنها تعیین می کنند تا بر پاکسازی سواحل دانمارک از مین ها نظارت کند و مانع فرار سربازها شود. در انتهای روز پس از خنثی سازی مین ها آنها را در کلبه ای مخروبه در کنار ساحل محصور می کند؛ ساحلی که در آن یک خانواده دو نفره متشکل از یک مادر و یک دختر را نیز پذیراست و کلبه آنها در مقابل محل استراحت سربازان آلمانی قرار گرفته است.

در فیلم چندبار این دیالوگ تکرار می شود که اینجا هیچ کس آلمانی ها را دوست ندارد، گویا همه تحقیر ملت آلمان در طول تاریخ اروپا و بخصوص سال های منتهی به جنگ جهانی را فراموش کرده اند، تحقیرها و فشارهایی که یک بار چنگیز را متولد کرد، قطعا این بار نیز علت پیدایش هیتلر بوده اند و در آینده نیز کسی دیگر.

تاریخ تکرار نمی شود، این اشتباهات ملت هاست که تکرار می شود و گفته لانگ سنگ حقوقدان فرانسوی نیز تاکیدی بر همین قضیه است که هر جامعه ای شایسته جنایتکارانی است که درون خود پرورش داده است و در فیلم هم که براساس داستان واقعی پس از جنگ جهانی دوم ساخته شده است، می بینیم که چگونه سربازهای آلمانی همچون موش های آزمایشگاهی باید مین های سیاستمدارانی را خنثی کنند که از دل همین تحقیرها و فشارها ظهور کرده اند.