چالش های حسابرسی دولتی
در تبصره (2) ماده واحده «قانون تشکیل سازمان حسابرسی» (مصوب 1362) وظیفه ارائه خدمات حرفهای متنوع و بعضا متضاد حسابرسی صورتهای مالی، بازرسی قانونی، ارائه خدمات مالی، آموزش کارکنان و تدوین اصول و ضوابط فنی حسابداری و حسابرسی به دستگاهها و شرکتهای دولتی و شبه دولتی که از اوایل دهه 1360، در نتیجه ملیسازی (بخوانید «دولتیسازی») بخش عمدهای از اقتصاد کشور، عملادرگیر بنگاهداری شده بودند، بر عهده سازمان حسابرسی گذاشته شده است. هر ناظر معقول و منطقی تایید میکند که «ضابطهگذار (استانداردگذار)» یک عمل، باید از «مجری» آن عمل مستقل باشد. به عنوان مثال، یک کارخانه خودروسازی منطقا نمیتواند استانداردهای ساخت خودرو را نیز وضع کند. حتی اگر بزرگترین یا تنها کارخانه خودروسازی باشد. در این مثال، وظیفه تعیین استانداردهای ساخت خودرو باید بر عهده نهادی باشد که هیچ گونه وابستگی به صنعت خودرو نداشته باشد.
«استقلال» از صاحبکار (عدم وابستگی به صاحبکار) اصلیترین ویژگی بایسته و اغماضناپذیر حسابرس در ارائه خدمات اطمینانبخشی از جمله حسابرسی صورتهای مالی است. این در حالی است که سازمان حسابرسی به عنوان یکی از سازمانهای زیرمجموعه وزارت امور اقتصادی و دارایی دارای بالاترین حد وابستگی به صاحبکار خود (دولت) است. به جرات میتوان گفت این حد از وابستگی یک موسسه حسابرسی به صاحبکار خود در طول تاریخ حسابداری جهان هیچ نمونه مشابهی نداشته است و نخواهد داشت. طی 30 سال گذشته به دفعات شاهد اجرای نمایش برگزاری مجامع عمومی عادی سالانه شرکتهای دولتی ریز و درشتی بودهایم که در آنها «مالک» (دولت)، «مدیر» (مدیران دولتی) و «حسابرس» (سازمان حسابرسی) هر سه در واقع یکی و همان «دولت» بودهاند. ایراد دیگری که در این ارتباط معنی دارد، درخصوص حسابرسی صورتهای مالی آن گروه از شرکتهای دولتی مصداق پیدا میکند که دارای سهامداران خرد غیردولتی نیز هستند. در این شرکتها، حسابرسی که وظیفه انجام حسابرسی صورتهای مالی و اظهارنظر نسبت به منصفانه بودن ارائه آنها را بر عهده دارد (سازمان حسابرسی) دارای وابستگی مطلق به سهامدار عمده است. به همین دلیل، اظهارنظر چنین حسابرسی نیز به دلیل وابستگی مطلق آن به سهامدار عمده (دولت) از دیدگاه سهامداران خرد غیردولتی فاقد هرگونه ارزش و اتکاپذیری است.