آرشیو پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۷، شماره ۳۱۲۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

مرحمت فرموده ما را مس کنید

سید مصطفی هاشمی طبا

پیام نوروزی مقام معظم رهبری به مسئله تولید و حمایت از تولید داخلی اختصاص داشت و طبعا پرداختن به این مسئله مهم که می تواند برای کشور چاره ساز باشد، از اهم ضروریات کشور است. مانند گذشته اگر این پیام صرفا در زبان ها، پارچه نوشته ها و شعارها خلاصه شود، در پایان سال- خوش بینانه- مانند آغاز سال خواهیم بود و این پیام و شعار صرفا در اوراق تاریخ ماندگار خواهد شد بدون آنکه ایران و ایرانیان از آن بهره ای ببرند. وقتی سخن از تولید داخلی است برخلاف آنچه به ظاهر می نماید فقط تولید صنعتی مدنظر نمی تواند باشد، تولید یعنی تولید صنعتی، تولید کشاورزی، تولید معدنی، تولید صنایع دستی و سنتی و سرانجام تولید خدمات. از سویی شرکای سه گانه تولید داخلی عبارت اند از تولیدکننده، مشتری (داخلی و حتما خارجی) و سرانجام دولت و هیئت حاکمه. متاسفانه رسانه ها به ویژه صداوسیما حمایت از تولید داخلی را به چند مصاحبه با افراد معمولی خلاصه کرده و فکر می کنند اگر جماعت ایرانی در مقابل دوربین از خرید کالای داخلی حرف بزنند رسالتشان را به انجام رسانده اند، درحالی که حمایت از تولید داخلی ابعاد بسیار وسیع تری دارد. سال هاست بهبود فضای کسب وکار در مقام حرف باقی می ماند و البته اگر هم این حرف با حسن نیت گفته شده باشد، ابعاد فضای کسب وکار شناخته نشده و بی جهت و بدون آگاهی از آن، شعار و وعده داده شده است، ازهمین رو مشاهده می شود که اصولا اتفاق خاصی در کشور نمی افتد و کار تولید همچنان گره های متعددی دارد. قبل از همه اقدامات برای حمایت از کالای داخلی، باید دید چه حمایت و پشتیبانی ای از آن می شود و وظیفه آحاد ملت برای حمایت از آن کالا چیست؟ این کالا «سرزمین ایران» است که پایه و اساس زندگی مردم و همه دیگر تولیدات داخلی است و اگر از آن حمایت نشود، هیچ کالای دیگری قابلیت تولید ندارد و امکان حمایت از تولیدی که قابلیت تولید نداشته باشد، طبعا غیرممکن خواهد بود. مردم ایران در 40 سال گذشته (و البته قبل از آن هم) این مادر را مکیده اند و اینک همچنان به این امر به صورت نادرست ادامه می دهند. استخراج و مصرف نفت، گاز، آب های زیرزمینی، آلوده کردن رودخانه ها، فرونشست دشت ها و نابودی جنگل ها، نتیجه بهره برداری بی رویه از منابع- مکیدن مادر- بدون اقدامات و عملیات جبرانی است و بدون حمایت از این کالا «سرزمین ایران» از هیچ کالای ایرانی ای نمی توان حمایت کرد. وقتی سرزمین ایران به احتضار بیفتد، طبعا مردم آن نمی توانند از سرزمینشان بهره برداری کنند و در نتیجه تضعیف می شوند و به جای بهره برداری از سرزمین، به یاد بهره برداری از هم نوعان افتاده یا دست تکدی به سوی بیگانگان دراز می کنند و این همان حکایت «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» خواهد شد. فاجعه حمایت نکردن از کالایی به نام «سرزمین ایران» آن قدر عمیق است که عمق آن را نمی توان درک کرد. به مثلث تولید داخلی می پردازم. نخست تولیدکننده؛ پرواضح است که تولید نباید به مثابه آنچه سعدی گفته است باشد که «شبه در بازار جوهریان جوی نیرزد» و «چراغ پیش آفتاب پرتوی ندارد». یعنی تولیدکننده باید تولیدی داشته باشد که در برابر آفتاب تولیدات برجسته بین المللی قابل درخشش باشد و بنابراین باید از فناوری پیشرفته، کارشناسان مجرب و متعهد و سایر ضوابط استفاده کند تا کالایی قابل رقابت با تولیدات بین المللی فراهم آورد. بدیهی است چنین تولیدی در کشور ما دچار اما و اگرهای بسیار است، ولی چاره ای جز روی آوری به این حرکت در واقعیت وجود ندارد. ضلع دیگر مثلث، خریداران هستند که در دنیای امروز باید هم از خریداران خارجی و هم از خریداران داخلی نام برد.

تکلیف خریداران خارجی معلوم است، زیرا در دنیای امروز که کالاهای باکیفیت مختلف از جمله با بهترین کیفیت وارد بازارهای دنیا با قیمت های بسیار رقابتی می شوند، لزوما باید کالایی با کیفیت مناسب و قیمت قابل عرضه و با فناوری روز عرضه کرد؛ برای مثال یک قوطی نوشابه نمی تواند از حیث ظاهر شبیه قوطی های دهه های گذشته باشد و فناوری روز طلب می کند، اما در داخل گو اینکه سلایق بسیار متفاوت است و قدرت خرید افراد هم بسیار مختلف و به سبب آزادبودن واردات از طریق دروازه های گمرک و نیز قاچاق با حجم بالا بدون پرداخت حقوق گمرکی، انواع کالا با قیمت های بهتر از کالای مشابه داخلی وجود دارد. در اینجا ذهن و پیش داوری خریدار که امری البته فرهنگی است بسیار تعیین کننده است. همان طور که خریدار داخلی فرش دستباف ایرانی، برنج ایرانی، زعفران ایرانی، چلوکباب ایرانی و پسته ایرانی را ترجیح می دهد، اتومبیل خارجی، یخچال فریزر خارجی، لباس خارجی و دیگر محصولات صنعتی و حتی خدماتی مثل هتل های خارجی، دیدنی های خارجی و پول خارجی را در اولویت قرار می دهد. برای برخی، شرف داشتن کالای با مارک خارجی معروف ارجح از دیگر ارزش هاست. به هرحال اندکی عرق وطن داشتن می تواند در شرایط مساوی انسان را به کالای داخلی هدایت کند، اما ضلع سوم که دولت و حکومت است در این رابطه نقش بسیار حساس و البته فراموش شده ای دارد. نمی خواهم در اینجا این بحث را مطرح کنم که آیا موانع تعرفه ای درست است یا ممنوعیت مقرراتی منع ورود کالاها یا اصولا خودکفایی اجباری باید باشد یا حسب انتخاب اصلح توسط خریداران، زیرا خود جای بحث بسیار دارد.اما مجلس و دولت جمهوری اسلامی ایران خود را موظف به تشویق واردات، مسافرت های خارجی مردم و سایر اموری که خروج ارز را در بر دارد، می دانند.حسب قانون بودجه سالانه از جمله بودجه سال 97 دولت برای تامین بودجه خود از محل فروش ارز باید بیش از نیمی از درآمد خود را تامین کند. دولت عیال وار که خیلی هم پرهزینه و پرعیال و اولاد است، باید بودجه ریالی خود را فراهم کند؛ بنابراین دولت باید ارز بفروشد تا ریال لازم را به دست آورد که این هم قانونی است و هم به دلیل تایید شورای نگهبان خلاف شرع نیست. حال چه کسانی خریداران ارز هستند؟ خریدار عمده ارز واردکنندگان هستند، اعم از واردکنندگان مواد اولیه، قطعات صنعتی، مواد خوراکی، کالاهای لوکس و همه چیز دیگر از جمله سنگ قبر و غذای گربه و سگ. دولت احتیاج به فروش ارز دارد و چون سرمایه گذاری کم است، واردکننده کالای سرمایه ای هم کم است؛ بنابراین دولت به هر واردکننده ای (براساس سقف جواز فروش ارز) ارز می فروشد و ریال اکتساب می کند. دومین خریداران گردشگرانی هستند که به کشورهای مختلف از جمله اندونزی، برزیل، تایلند و به تازگی گرجستان و ارمنستان و صربستان می روند که بخشی از آنان طلب پناهندگی و مهاجرت می کنند. سومین خریدار بازار آزاد است، بانک مرکزی با کمال خوشحالی ارز به بازار تزریق می کند تا صادرکنندگان سرمایه و پس اندازکنندگان ارزی ناکام نمانند و با توانایی مالی که دارند (توجه شود نقدینگی بالغ بر هزارو 600 هزار میلیارد تومان شده است) هرچه می خواهند ارز کشور را بخرند و به خارج بفرستند؛ یعنی فرار مغزها کم نیست، فرار سرمایه هم به آن افزوده شده است و طبق اطلاعات منتشر شده در سه ماهه آخر سال می گویند 30 میلیارد دلار سرمایه خارج شده است.پس دولت نمی تواند حامی تولید داخل باشد؛ زیرا طبق قانون باید ارز بفروشد، کالا وارد کند، مسافر به خارج بفرستد تا ریال تهیه و شکم کارکنان دولت را سیر کند! بازار آزاد داخلی، مراودات آزاد با خارجی ها، نبود نظارت و کنترل و بازگذاشتن دست مفسدان اقتصادی نمی تواند همسو با یک کشور استکبارستیز باشد. می توان به مردم گفت نمی توانند در کمال مصرف زدگی و رفاه ظاهری زندگی کنند و شعار عدالت بدهند. واقعیت همگونی سیاست خارجی با سیاست های داخلی را باید بپذیریم.آنانی هم که از دولت توقع دارند، با واردات مبارزه کند، دائما شعار افزایش هزینه های دولت را می دهند و توقع دارند دولت معیشت مردم را بهبود بخشد.می بینیم که سه ضلع مثلث در حمایت نکردن از تولید داخلی بسیار هماهنگ است! تولیدکننده به دلایل مختلف توان تولید بین المللی و صادراتی با کیفیت مطلوب را ندارد، مردم نوستالژی و حسرت کالای خارجی و برند معتبر را دارند و دولت هم باید ارز را به هر طریقی از جمله به واردکنندگان بفروشد تا بودجه اش تامین شود.واقعیت آن است که این روند همچنان ادامه خواهد یافت و سرانجام به نقطه شکننده خواهد رسید. به مردم گفته شده برای شما رفاه ایجاد می شود؛ اما این فراهم آوردن از طریق نابودی منابع کشور انجام می شود. باید بهره برداری از کالای «سرزمین ایران» رها شده و از تبدیل «سرزمین ایران» به «سرزمین سوخته» پرهیز شود.ممکن است برخی تصور کنند تشریح و توضیح مسئله منجر به ناامیدی مردم می شود؛ در حالی که واقعا چنین نیست. ایران دارای امکانات فوق العاده برای جبران و پیشرفت است؛ اما سیاست های غلط موجب نحیف شدن «سرزمین ایران» شده است. تنش های منطقه ای در موضوعات مختلف و ازجمله آب شروع شده است.امروز حمایت از «کالای ایرانی» و اصلاح سه ضلع مثلث کاری واجب است؛ اما آنچه از اوجب واجبات است، حفظ و بهسازی «سرزمین ایران» است؛ زیرا افسوس برای سرزمین ازدست رفته خاصیتی ندارد و واجب تر از حفظ هر سرزمین دیگر و چانه زنی بر سر آن در هر نقطه دیگر از عالم. از طلا گشتن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید.