آرشیو دوشنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۸، شماره ۵۴۶۰
فرهنگ: ویژه عید غدیر
۱۰
یادداشت

یاعلی ذکر قیام قائم است

سید مهدی یکه سادات

از کودکی همیشه دو عید برایم جذابیت خاصی داشت؛ عید نوروز و عید غدیر. برای هر دو عید جنب و جوش خاصی در خانه ما برپا بود از خانه تکانی گرفته تا تهیه و تدارک میوه، شیرینی و شربت و در نهایت اجازه مادر برای پوشیدن رخت و لباس های مهمانی مان. البته مهم ترین قسمت آمدن مهمان ها به خانه مان بود. در دوران بچگی تنها تفاوتی که بین عید نوروز و عید غدیر برایمان وجود داشت این بود که عید غدیر ما از خانه بیرون نمی رفتیم و به مهمانی نمی رفتیم و می نشستیم تا مهمان ها برای تبریک گفتن به خانه مان بیایند. کمی بزرگ تر که شدم، پدرم هدایایی تهیه می کرد و به من می داد تا به دوستانم عیدی بدهم، اما صادقانه بگویم تا شبی که آن خواب عجیب و پرمعنا را دیدم هنوز غدیر را درک نکرده بودم و تنها درکم از روز غدیر خم، زیباروزی بود که دوستان و آشنایان به دیدنمان می آمدند و به ما به خاطر سیدبودنمان تبریک می گفتند. هنوز با این که سال ها از آن خواب عجیب می گذرد، به یادآوردنش آتشی در درونم شعله ور می کند. خواب نوری که از دیوار خانه به درون تابید و باعث بیهوش شدنم شد و وقتی که به هوش آمدم زنجیری بر گردنم بود که در نقطه اتصالش نام کعبه و نجف نوشته شده بود. فردای آن شب آغازگر تحولی شگرف در درونم بود. آرام و قرار نداشتم، نمی دانستم چه کار باید بکنم و در نهایت وقتی با پدرم در مورد آن خواب صحبت کردم، مرا پیش روحانی عزیزی برد. او چشمانم را به روی واقعه غدیر باز کرد. برایم از خطبه غدیر گفت.

از آن روز با خود عهد کردم تمام توانم را به کار گیرم تا بتوانم لیاقت داشتن نام سید و کنیه ای را که از پیامبر(ص) و امام بزرگوار حضرت علی(ع) به ارث برده ام، پیدا کنم.