آرشیو یک‌شنبه ۱۰‌شهریور ۱۳۹۸، شماره ۴۴۵۳
صفحه اول
۱
سرمقاله

پرهیز از همانندسازی

سید علی میرفتاح

در اینکه «محرم» فرصت فعالیت های سیاسی را فراهم می آورد جای تردید نیست. آنهایی که معتقد و مصرند عزاداری های سیدالشهدا را به دور از هر حرف و عمل سیاسی برگزار کنند یا درک درستی از خود واقعه ندارند یا بنا به ملاحظاتی از قدرت و ظرفیت حیرت انگیز تذکار کربلا می ترسند. بازخوانی واقعه کربلا مجال موسعی در اختیار شیعیان می گذارد تا با ظلم- به هر معنا و هر اندازه و در هر دوره تاریخی- بستیزند و از مظلوم- هر که باشد و هر کجا باشد- دفاع کنند و انگیزه های مبارزه با بی عدالتی و استبداد را صبغه حسینی ببخشند. با این حال عقل و شرع حکم می کنند از همانندسازی های بی مورد بپرهیزیم و صفات اولیا و اشقیا را دل بخواه به این و آن نسبت ندهیم. همانندسازی های تاریخی آن هم به شکل افراطی که در سال های اخیر رواج پیدا کرده نه تنها خطرناک است بلکه باعث آسیب زدن به اصل و فرع تاریخ می شود. به خصوص حادثه کربلا که فراتر از تاریخ است و عقیده و احساس و عاطفه شیعیان با آن گره خورده، اقتضا می کند که عزاداران و سخنرانان و مداحان و واعظان و نویسندگان را از همانندسازی های نابجا تحذیر دهیم و به قدر وسع جلوی آنها را که می خواهند این حادثه عظیم و بی نظیر را در حد تمناها و تمایلات جناحی وحزبی تنزل دهند، بگیریم. تاریخ طبله عطار نیست که دست در آن کنیم و اشیاء و اشخاص مورد نیاز خود را از آن بیرون بکشیم. ایضا اسامی و اشخاص تاریخی مدال و انگ نیستند که بر سینه و پیشانی دوستان و دشمنانمان بزنیم. این کار تازگی ندارد و در کشور ما خصوصا در ادوار پیشین با بی مبالاتی هر چه تمام تر توام بوده است. اینکه فلان شخص را کورش و داریوش بخوانند یا ذوالقرنین زمانه اش بنامند، کم ندیده و نشنیده ایم. بی مبالاتی در همانندسازی های تاریخی بد است اما تهش چندان به جایی برنمی خورد. اینکه ذوالقرنین، اسکندر رومی است یا کورش هخامنشی یا یک بزرگوار دیگر در عقیده و مرام ما چندان تاثیری نمی گذارد، اما واقعه کربلا فراتر از تاریخ است و با ایده ها و باورهای ما به هم در سرشته است. ما با ذکر حسین انقلاب کردیم، در جنگ پرچم حبیب و قاسم و اباالفضل العباس را به دست گرفتیم. از هر جا بگریزیم و از هر کس رنجی به ما برسد، مهم ترین ملجا و پناهمان حسین علیه السلام است. مصیبت های ریز و درشتمان را در سایه «ما اعظم مصیبتها» تاب می آوریم و وفاداری و خیانت و عشق و آزادی را در قاموس کربلا معنا می کنیم. برای همین تا آنجا که زورمان می رسد باید مراقب باشیم که کسی همانندسازی نابهنگام نکند و به اسم عزاداری محرم بین مردم اختلاف نیندازد و اشخاص و افراد سیاسی را به اسم ابوموسی اشعری و اشعث کندی در چشم خلق بی اعتبار نکند. انتقاد به جای خودش محترم. صدر تا ذیل مسوولان را زیر ذره بین بگذاریم و مو از ماستشان بکشیم؛ زهی سعادت. عرضم این است که به اسم نقد و تخطئه، نام اشقیا روی رقبای سیاسی مان نگذاریم و خواسته و ناخواسته از خود، شهید کربلا نسازیم. ارادت به شهیدان کربلا و آن شاهان آزاده را غلامی کردن یک بحث است، در همانندسازی تاریخی خود را به جای حبیب و جون و زهیر نشاندن بحث دیگر. اینکه طرف مقابلتان را ابن سعد و خولی بخوانید، معنی تلویحی اش این است که شما خود را جای اولیا نشانده اید. کسی نمی گوید در هیات ها بحث سیاسی نکنید. اتفاقا جای بحث سیاسی همین اجتماعات اما آن بحث سیاسی که بین عزاداران تفرقه بیندازد و عملا به دو قطبی سازی- بلکه چند قطبی سازی- جامعه بینجامد نه تنها مضر و مخرب است بلکه به عقیده و عاطفه مردم آسیب جدی می زند. برای همین است که باید با تمام توان جلوی آن ایستاد و چنین عادتی را خرق کرد. هنوز چراغ هیات ها روشن نشده، صدای منتقدان دولت بلند شده که اشعث زمانه ات را بشناس و مقابل ابوموسای زمانه ات بایست. سلمنا. بشناس و بایست اما آیا بازخوانی تاریخ و عبرت های عاشورا به همین راحتی و توام با اغراض جناحی- سیاسی است که هر که را دلمان خواست بگذاریم آن طرف و به صورتش خنج بکشیم؟ ما خیلی عرصه ها را محترم نگه نداشتیم، بالاغیرتا حرمت مجالس امام حسین(ع) را نگه داریم و حرص و خشم و کینه تان نه سر خودی ها که سر دشمنان قسم خورده بشریت خالی کنید.