آرشیو یکشنبه ۱۷‌شهریور ۱۳۹۸، شماره ۵۴۷۶
صفحه اول
۱
عطف

روایت روز حسین - 7 - یکشنبه هشتم محرم

و آنان 4 تن بودند

امید مهدی نژاد

 آن گاه،دستارش را جابر بن یزید ازدی، زرهش را عمر بن سعد، جبه اش را اسحاق بن حویه حضرمی، جامه اش را جعونه بن حویه حضرمی، قطیفه اش را قیس بن اشعث کندی، ازارش را بحر بن کعب، و گویند بحیر بن عمیر جرمی، حله اش را هانی بن شبیب حضرمی، پای پوشش را اسود بن خالد ازدی، کمانش را رحیل بن خعثمه جعفی، شمشیرش را اسود بن حنظله و انگشتری اش را بجدل بن سلیم به یغما برد.  

پس، سرهای کشتگان را بر چوب کردند تا به نزدیک عبیدا... برند. کندیان 13 سر، هوازنیان 20 سر، و شمر بن ذی الجوشن سرکرده شان، تمیمیان 17سر، اسدیان شش سر، مذحجیان هفت سر و باقی لشکر هفت سر بر چوب کردند و نخست سری که بر چوب رفت، سر حسین بود.

عبیدا... فرمود تا سر حسین بر چوب کنند و در کوچه های کوفه و در میان قبایل بگردانند.

و گفته اند چون سر حسین بر درخت آویختند، از او آیه در گوش آمد: و زود باشد که ستم پیشگان بدانند به کجا بازگردانده خواهند شد.

و در دمشق این آیه شنیدند: قدرتی نیست، جز به خدای.

و نیز این آیه: آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت ما بوده اند؟   

و گفته اند چهار تن بودند که بعد از مرگ سخن گفتند.

یحیی بن زکریا، هنگام که سرش می بریدند.

حبیب نجار، که گفت: کاش ای کاش قوم من می دانستند.

جعفر طیار، که گفت: و مپندارید آنان که در راه خدا جان سپرده اند، مرده اند.

و حسین بن علی، آن هنگام که گفت: زود است که ستم پیشگان بدانند که به کجا بازگردانده می شوند.