آرشیو شنبه ۹‌شهریور ۱۳۹۸، شماره ۳۵۱۳
صفحه آخر
۱۶
میدون و سوفیا

نامه به یک آقازاده

پوریا عالمی

سلام آقازاده. خوبی؟ خوشی؟ فحش خورت ملسه؟ ناراحتی که به دلیل والدینت تو را قضاوت می کنند؟ ناراحتی که کارهای بابات را - و جدیدا مامانت را - که توی سیاست و قدرت هستند، پای تو می نویسند؟ ناراحتی می گویند از رانت استفاده می کنی؟ ناراحتی می گویند ماشین زیر پات یک طوری از بیت المال استخراج شده؟ ناراحتی می گویند شرکتی که داری و چیزمیز وارد می کنی رانت مسلم است؟ ناراحتی می گویند نخبه نیستی و صرفا ارز دولتی را می گیری و سود یامفت می کنی؟ ناراحتی می گویند دلیل مریضی اقتصاد مملکتی؟ ناراحتی می گویند با اینکه نون بیت المال را خوردی، اقامت خارج داری؟ ناراحتی که می گویند بابات به لباس ما گیر می دهد و تو با شورتک (کمی کوتاه تر از شلوارک و بلندتر از باقی چیزها که با پیراهن و صندل می پوشند) توی خارج پسته چرخ می زنی؟ ناراحتی که می گویند ما اینجا توی مدرسه با گوشت کوب درس یکپارچه فرو می کنند توی سرمان و تو را باباجان فرستاده خارج تا از خلاقیت آموزشی مدرسه خارج استفاده کنی و یک چیزی بشوی؟ ناراحتی که می گویند مدرک دانشگاهی ما تقریبا با کاغذباطله فرقی ندارد و هیشکی حسابش نمی کند، بعد تو را باباجان فرستاده خارج تا از دانشگاه فلان فارغ التحصیل بشی؟ ناراحتی می گویند بابات اینجا زندگی را به ما سخت کرده بعد تو را فرستاده راحت زندگی کنی؟ ناراحتی هر کاری می کنی می گویند داری روی نفت ملت و چیزهای دیگر اسکی می روی؟

بله؟ ناراحتی؟ خب این کارها را نکن. این نامه را نوشتم تا بگوییم مناعت طبع داشته باش و مثل باقی آدم ها و آقازاده های آدم حسابی و سالم (هرچند کم هستند، اما هنوز منقرض نشده اند!) تو هم روی پای خودت بایست تا ملت لیچار بارت نکنند. تامام.

امضا: میدون دوم و سوفیا و پوریا و باقی بچه های محل.