آرشیو سه‌شنبه ۲۶‌شهریور ۱۳۹۸، شماره ۴۷۰۶
بازرگانی
۵
یادداشت : بایسته های حقوق در بازرگانی (31)

طرق مختلف انقضای وکالت (2)

علیرضا صالحی (قاضی بازنشسته دادگاه تجدیدنظر استان تهران) یوسف یعقوبی (قاضی دادگاه تجدیدنظر استان تهران)

در ادامه بحث طرق مختلف انقضای وکالت 1، در این نوشتار به موارد استعفای وکیل و فوت و جنون هر یک از وکیل و موکل می پردازیم. استعفای وکیل در واقع به مفهوم عزل کردن خود از وکالت است . استعفا به هر لفظ و فعلی که دلالت بر آن کند محقق می شود، خواه موکل بر آن امر اطلاع پیدا کند یا نکند.

ممکن است عدم استعفای وکیل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد. ماده 681 قانون مدنی اعلام می دارد «بعد از اینکه وکیل استعفا داد مادامی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است، می تواند در آنچه وکالت داشته اقدام کند»، بنابراین پس از آنکه وکیل استعفا دهد نه فقط تا زمان اطلاع موکل می تواند اعمال وکالتی را انجام دهد، بلکه پس از اطلاع نیز مادام که موکل استعفای وکیل را نپذیرفته، می تواند به امور وکالتی اقدام کند. استعفای وکیل شاید بر خلاف مصلحت موکل واقع شود و انجام اموری که مورد وکالت بوده است به تاخیر افتد و برای جلوگیری از این احتمال است که ماده مرقوم وضع شده است.

یکی دیگر از طرق انقضای وکالت فوت وکیل یا موکل است. طبق ماده 954 قانون مدنی کلیه عقود جایز به فوت هر یک از طرفین فسخ می شود. وکالت وکیل، نیابت در تصرف است و قابل انتقال به ورثه نیست. در وکالت استدامه اذن لازم است که با فوت موکل، اذن مرتفع می شود. در صورتی که وکالت راجع به امور مالی موکل باشد چون با فوت موکل، دارایی او به ورثه منتقل می شود، تصرفات بعدی وکیل، نسبت به مال دیگری و فضولی محسوب می شود. مورد دیگر از طرق انقضای وکالت، جنون وکیل یا موکل است. جنون که ناشی از اختلالات عصبی است، چه دائمی باشد و چه ادواری، هر چند با مدت کوتاه ولو برای چند دقیقه، باعث انحلال عقد وکالت است؛ چراکه با جنون موکل، وضعیت حقوقی او تغییر می کند و اهلیت استیفا را از دست می دهد.

1- مطالب ستون «بایسته های حقوق در بازرگانی» شنبه و سه شنبه هر هفته در صفحه 5 چاپ می شود.