آرشیو پنج‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸، شماره ۴۴۸۵
صفحه آخر
۱۶
تاکسی نوشت

سکوت

سروش صحت

کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده بودم. تاکسی ها می آمدند از مقابلم می گذشتند و می رفتند. هر چه می گفتم:«مستقیم مستقیم.» فایده ای نداشت. بعضی های شان جای خالی هم داشتند اما نمی ایستادند، حتی مکث هم نمی کردند. عجیب بود. دیگری آمد کنارم ایستاد، یک تاکسی رد شد، گفت:«مستقیم.» تاکسی که فقط یک نفر جا داشت، ایستاد. قبل از اینکه مرد سوار شود، پرسیدم:«چرا تاکسی ها برای من نمی ایستند؟» مرد گفت: «برای اینکه تو فقط ایستاده ای و چیزی نمی گویی.» من که می گفتم، پس چرا نمی شنیدند. بلندتر گفتم:«مستقیم... مستقیم.» فریاد زدم:«مستقیم.» نعره کشیدم:«مستقیم.» ولی تاکسی ها رد می شدند و نمی ایستادند...