آرشیو سه‌شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، شماره ۹۶۲۶
ورزشی
۱۱
نکته

آرزوهایی که سراب بود

ورزشکاران ایرانی که دررشته های مختلف به سایر کشورها پناهنده می شوند اکثرا نتوانستند مثل گذشته افتخارات خود را تکرارکنند. پول، احترام، آزادی...؟ چه چیزی باعث می شود ورزشکاران ایرانی حلاوت کسب مدال زیرپرچم ایران را به قرار گرفتن به زیر پرچم یک کشورغریبه ترجیح بدهند؟! البته که موضوع مهاجرت و رفتن از کشورمادری تنها مختص به ایران نیست و درکشورهای دیگرودررشته های مختلف این امر بارها اتفاق افتاده است و درآینده هم رخ خواهد داد. بارها شاهد مهاجرت نخبگان ایرانی به کشورهای مختلف بودیم که از گذشته های دوربا تعبیر فرارمغزها ازآن یاد می کنند. اما موضوع مهاجرت یا پناهنده شدن ورزشکاران ایرانی موضوع ساده ای نیست و مورد توجه عموم مردم ایران است وگاها سر و صداهای زیادی هم به پا کرده است. پناهنده شدن ورزشکاران مقوله پیچیده ای است که برخی ازآنها با وجود موفقیت های اندک، ترک وطن کردند و پس از  پناهندگی هم نتوانستند جایگاه قابل قبولی درورزش کشورمقصد به دست بیاورند و در نهایت با یک تصمیم اشتباه عمرورزشی خود را سوزاندند. درمقابل هم رفتن برخی ورزشکاران ازایران چالش های زیادی برای کشور مبدا به وجود آورد که موفقیت آن را تحت الشعاع قرارداد. بدون شک واژه پناهندگی که درواقع نوعی وطن فروشی به حساب می آید زیبنده هیچ کس نیست و گاهی اوقات تصمیمات شخصی یک نفر نه تنها آینده ورزشی اش را خراب می کند بلکه به وجهه ورزشی یک کشورهم لطمه وارد می کند. ضمن اینکه کسانی که ترک دیار کرده اند تا به آرزوهای خود برسند و مدال زرین و خوشرنگ المپیک و جهانی را که آرزوی هر ورزشکاری است کسب کنند، درخارج از کشور هم به رویای خود دست پیدا نکردند و درشرایطی قرارگرفتند که نه راه پس دارند و نه راه پیش. شاید وقت آن رسیده است که ورزشکاران به این باوربرسند که تنها خرید یک بلیت عمرورزشی آنها را ضمانت نمی کند و باید به انتهای راهی که درآن پا می گذارند بنگرند.