آرشیو پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸، شماره ۴۵۰۴
پنج شنبه روز آخر نیست
۱۵
کمی بیشتر از یک توییت

جنوب، جشن بی پایان!

سامان موحدی راد

برای ما آدم های احساسی علاقه مند به ایران چه جایی بهتر و زیباتر از سرحدات جنوبی ایران و پاگذاشتن روی خاک قشم و هنگام و هرمز. جایی که آب و هوا و خاک احساسات مان را نسبت به وطن مان بیشتر از پیش تحریک می کند و پیوندمان را مستحکم تر. در سال هایی که ایران را گشته ام حضور در میان کردها و اهالی جنوب ایران متفاوت ترین تجربه هایم است. متفاوت از این جهت که این هر دو در مهربانی و مهمان نوازی معنی واقعی این کلمات هستند و از تعاریف و کلیشه های رایج در این باره به دور هستند. هربار که به این مناطق رفته ام از مردمش چیزهای جدیدی آموخته ام و این سفر هم پر بود از تجربه های جدید و جالب. اهالی جزیره های خلیج فارس برای صبحانه نانی می پزند که آن را تمشی می نامند. نانی که پختنش مهارت خاصی می خواهد و یکی از ترکیباتش سس است که به «سوراغ» مشهور است و در ترکیباتش علاوه بر ماهی خشک شده ذره ای از خاک سرخ هرمز را هم دارد. سسی قرمز که روی نان می ریزند و طعم و بوی خاصی به آن می دهد که با بوی خاک در هم آمیخته است. قبول کنید که خیلی استعاره ای است که در نزدیکی سرحدات ایران در خلیج فارس حضور داشته باشی و نانی بخوری که به خاک هرمز آغشته است. به نظر در اینجای ایران ارتباط با خاک و سرزمین با زندگی مردم بسیار در هم آمیخته است. یکی از ترکیبات جالبی که اهالی قشم در حرف های روزمره شان از آن استفاده می کنند، ترکیب «سرزمین اصلی» است. در واقع اهالی جزیره قشم، آنهایی که روی آب زندگی می کنند به نزدیک ترین خاکی که به خاک ایران متصل است «سرزمین اصلی» می گویند و در اینجا هم قشمی ها به بندرعباس «سرزمین اصلی» می گویند و بدین ترتیب هم خودشان را از ساکنان روی خشکی جدا می کنند و همه ارتباط مهم و مستحکم خودشان با وطن شان را نشان می دهند. بامزه تر اینکه حتی برخی قدیمی های این جزیره به سایر ساکنان ایران «سرحدی» می گویند. انگار که ایران اینجاست و سایر مناطق سرحداتی است که آن را حفظ و حراست می کند. مفهومی که بی شک رگه هایی از واقعیت هم دارد و همه ما محافظان این خاک هستیم. ما سرحدی های سرزمین اصلی هستیم.