آرشیو سه‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸، شماره ۵۵۲۲
صفحه آخر
۲۰
مقطع حساس کنونی

داستان عبرت آموز شیر و گرگ و روباه

امید مهدی نژاد

 در سه راهی ورودی جنگل دوردست، شیر و گرگ و روباه به یکدیگر رسیدند. پس از سلام و احوالپرسی، شیر رو به گرگ و روباه کرد و از اوضاع کار و بار آنها پرسید. گرگ گفت: من بیکارم و البته تقصیر خودم است که بیکارم چراکه اگر کسی واقعا دنبال کار باشد آن را پیدا می کند.

روباه نیز گفت: من تا چند روز پیش کار داشتم، اما مدتی است کار خود را از دست داده ام و به نظر می رسد من نیز تقصیر خودم است چراکه اگر کسی واقعا کار خود را از دست نداده باشد، کار خود را از دست نداده است. شیر گفت: من نیز املاک و مستغلات خود را اجاره داده ام و اجاره بها می گیرم، اما مدتی است مستاجرانم بیکار شده اند و البته تقصیر خودشان است، اما اجاره بهای خود را نداده اند و الان اوضاع مناسبی ندارم. شیر و گرگ و روباه پس از آن که اوضاع را به خوبی تحلیل کردند، تصمیم گرفتند برای آن که نتیجه بهتری حاصل کنند سه نفری به شکار بپردازند و سپس شکار حاصله را میان خود تقسیم کنند. سپس وارد جنگل شدند و در اولین شکار گروهی با استفاده از حمله گازانبری و استراتژی واکنش متقابل، یک الاغ، یک آهو و یک خرگوش شکار کردند. سپس در کنار هم نشستند تا شکارهای حاصله را با یکدیگر قسمت کنند.

 شیر گفت: ای گرگ، پیشنهاد خود را بگو. گرگ گفت: از آنجا که شما از همه بزرگ ترید، الاغ که شکار بزرگ تر است مال شما و از آنجا که روباه از همه کوچک تر است، خرگوش که شکار کوچک تر است مال او  و آهو نیز مال من. شیر که از پیشنهاد گرگ خوشش نیامده بود، در واکنشی سریع به گرگ حمله کرد و او را کشت. سپس رو به روباه کرد و گفت: تو پیشنهادت را بگو. روباه گفت: از آنجا که شما شیر هستید و در سبک زندگی سالم وعده غذایی صبحانه از همه مهم تر است، الاغ را به عنوان صبحانه میل بفرمایید و از آنجا که براساس طب سنتی وعده غذایی ناهار وعده مهمی نیست، خرگوش را به عنوان ناهار تناول بفرمایید و آهو را نیز برای شام مصرف نمایید. همچنین می توانید به عنوان میان وعده از گرگ نیز استفاده نمایید. شیر که از پیشنهاد روباه خوشش آمده بود پیشنهاد وی را قبول کرد و خود وی را نیز به عنوان مدیر برنامه ریزی خود منصوب نمود.