آرشیو پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸، شماره ۵۵۲۴
فرهنگ: ادبیات و هنر
۱۰
کتاب و سینما

جمال میرصادقی: داستان را دادم، ازدواج کردیم

سی وششمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک می شود که شامگاه سه شنبه شب در خلال این جشنواره مراسمی تحت عنوان «شب کتاب و سینما» با تقدیر از میمنت ذوالقدر و جمال میرصادقی و رونمایی از سه عنوان کتاب جدید در حوزه سینما و ادبیات در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

کتاب و سینما، عنوان بخش تازه ای از جشنواره فیلم کوتاه تهران هم هست که فیلم های اقتباسی را در خود گنجانده. البته در این بخش علاوه بر آثار اقتباسی، آثاری هم که درباره اهالی کتاب ساخته شده اند در جدول پخش قرار داده شده از جمله مستند پرتره ای با نام «چهار خواب برای پنج آواز» از علیرضا سردشتی درباره زنده یاد هوشنگ آزادی ور شاعر و سینماگر که مورد استقبال هم واقع شده است.

آن طور که ایسنا گزارش داده در مراسم «شب کتاب و سینما»ی این جشنواره که سه شنبه شب با تقدیر از میرصادقی و ذوالقدر همراه بوده، میرصادقی خاطراتی شنیدنی از خود و همسرش ذوالقدر نقل کرده. این داستانویس و محقق ادبیات داستانی پس از دریافت جایزه پشت تریبون قرار گرفته و درباره چاپ نخستین اثرش در مطبوعات و واکنش اطرافیانش گفته: «در ابتدا فکر می کردم که با چاپ اثرم در مجلات فردی مشهور خواهم شد، اما زمانی که به تهران آمدم تا در دانشگاه تحصیل کنم و فکر می کردم که افراد بسیاری داستان من را خوانده اند، در نخستین دیدارم در دانشگاه، با میمنت ذوالقدر آشنا شدم و از او درباره داستانم سوال کردم. او گفت که داستان من را نخوانده است و به همین دلیل داستانم را به او دادم. این سرآغازی برای دوستی و ازدواج ما بود. همچنین زمانی که ازدواج کردیم در محله ای زندگی می کردیم که همسایه ما یک کارمند دانشگاه بود. دختر او هر روز به من سلام می کرد و من فکر می کردم حتما پدر او درباره داستان های من به او چیزی گفته است، اما پس از مدتی برادر این دختر بچه با خشم از او پرسید که چرا به من سلام می کند و دختر پاسخ داد: این آقاهه پیره و گناه داره. آنجا بود که پی بردم دلیل این سلام و احوالپرسی چه بوده است».