آرشیو چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸، شماره ۳۵۷۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

نقشه راه سهمیه بندی بنزین

سید مصطفی هاشمی طبا

تصمیم سران قوا درباره سهمیه بندی بنزین و افزایش قیمت آن بار دیگر موجب بروز ناآرامی هایی (پیش بینی پذیر) در جامعه و بحث و گفت وگو در میان مدیران و مردم شده است. آقای رئیس جمهور هم سرانجام لب به سخن گشود و گفت که برای کمک به خانوارهای کم بضاعت یا باید مالیات را افزایش بدهیم یا نفت بفروشیم (که گفتند محدودیت داریم و درست هم نیست) یا با افزایش قیمت بنزین به خانوارهای ضعیف کمک کنیم و چون با افزایش مصرف مواجه هستیم، سیستم سهمیه بندی را انتخاب کرده ایم که در سال 1400 مجبور به واردات بنزین نشویم. صرف نظر از اینکه این اقدام را خوب یا بد بدانیم و بحث خود را در ضعف یا توانایی ریاست جمهور متمرکز کنیم، می خواهیم بگوییم که همه دولتمردان ایران باید بدانند دوران تظاهر به پولدار بودن و به قول معروف پز «بچه حاجی بودن» دولت گذشته است و همه دولتمردان ایران واقعیت را برای مردم بازگو کنند که جامعه ایران در چه شرایطی است و همه مردم چه باید کنند. البته خروج آمریکا از برجام می تواند یکی از عوامل این بیداری محسوب شود؛ زیرا اگر آمریکا از برجام خارج نمی شد، با سیستم ماله کشی همچنان در خواب می ماندیم؛ هرچند اینک نیز بعید است به بیداری دست پیدا کنیم و اصرار باید داشت که به بیداری دست بیابیم.چگونه باید بیدار شد؟ دولت روحانی که با سیستم سهمیه بندی بنزین از ابتدا مخالف بود و می خواست هرچه بیشتر بنزین وارد کند و مردم مصرف کنند، پس از شش سال به سهمیه بندی روی آورده و این نتیجه نبود روشن بینی و پیش بینی نکردن آینده است و نیز نتیجه الگوگرفتن از جوامعی است که مصرف را جایگزین زندگی بهینه کرده اند. اگر در حکمرانی به استقبال مشکلات نرویم و برای آنها تدبیر نکنیم، مشکلات ما را از پا در خواهد آورد. مثال بسیار کوچک، انباشت زباله ها در مناطق شمالی کشور و آلودگی ناشی از آن است که سلامت زیستگاهی را به خطر انداخته ؛ زیرا از ابتدا آینده نگری درباره زباله ها وجود نداشته است. اگر دولت آقای روحانی همان سهمیه بندی قبلی را با منطق روز و اصلاحات لازم ادامه می داد، علاوه بر آنکه مبالغ معتنابهی ارز را صرف واردات بنزین نمی کردیم، می توانستیم با آن سیستم حمل و نقل عمومی را بهبود ببخشیم و نیز مردم با مدیریت مصرف می توانستند خود را تنظیم کنند. مصرف بی رویه بنزین و استفاده بی حدو حصر موجب آن شده است که در تعطیلات مسیر سه ساعته تهران شمال گاه تا 15 ساعت زمان ببرد و همین اتوبان شهید همت تهران هر روز شاهد راه بندان های طولانی چندکیلومتری و اتلاف وقت شهروندان و بنزین گران بها باشد. دولت روحانی با دیدگاه 

شبه اقتصاد آزاد و فراهم کردن امکانات مصرف آزاد امیدوار بود با امضای موافقت نامه برجام و رفع همه موانع و تحریم ها در شکوفایی اقتصاد جامعه (هرچند ظاهری) توفیق یابد و در ابتدا و در اواخر دوران اوباما نیز طلیعه این امر خود را نشان داد؛ اما این خوش باوری با وجود تاکید ترامپ به خارج شدن از برجام، همچنان باقی ماند و هیچ تمهیدی برای تطبیق جامعه با شرایط تحریم آمریکا در نظر گرفته نشد. حتی با پایداری برجام (که البته تاکید می شود که امضای برجام موفقیت بسیار شایانی برای جمهوری اسلامی ایران بود) با توجه به شرایط زیستی، اقتصادی و اجتماعی ایران، دیدگاه های تداوم زندگی گذشته شبه غرب و تشویق به الگوی زندگی غربی، بحران های جامعه تداوم می یافت و شاید فقط اندکی به تاخیر انداخته می شد. 

الگوی زندگی اسلامی با وجود تاکیدهای مقام معظم رهبری در حد کلی گویی باقی مانده است؛ زیرا کسانی که مامور این کار شده اند، فاقد بینش و شجاعت لازم هستند و کلی گویی هایی که می کنند، ضامن هیچ راه حلی نیست و هیچ نقشه راهی ارائه نمی دهند. 

مسئله بنزین در قیاس با دیگر مسائل کشور که با آن دست به گریبان هستیم و نسل آتی و نسل های آینده سختی و مشکلات آن را بیشتر و بهتر درک خواهند کرد، بسیار بالاتر از حل مسئله بنزین است؛ زیرا تمام زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری توزیع و کنترل و نظارت برای بنزین فراهم شده است و جز تصمیمات غلط هیچ مشکلی ندارد؛ یعنی شش سال تصمیم غلط برای لغو سهمیه بندی بنزین و سپس تصمیم برای سهمیه بندی و افزایش قیمت آن هم به صورت توامان. همین جا بگویم که به دلیل آنکه بسیاری از اعانه گیران از دولت دارای اتومبیل هستند، دریافت اعانه دولتی تقریبا هم اندازه افزایش قیمت بنزین مصرفی آنان است و برای جمهوری اسلامی آیا این امر مناسب است که 60 میلیون از 80 میلیون جمعیت آن اعانه گیر دولت باشند؟ بگذریم از اینکه خواه ناخواه، دانسته یا ندانسته افزایش قیمت بنزین بر تورم قیمت ها می افزاید. 

گفتیم که خروج آمریکا از برجام یکی از دلایل مشکلات فعلی و جلوگیری کننده از سیاست های ماله کشی اقتصادی بوده است و مقامات کشور در راستای خنثی کردن تحریم های ظالمانه هیچ اقدام شایسته ای انجام نداده اند و اگر صریح تر بخواهیم بگوییم، توسعه آمریکایی شهرها که از سال 1340 شروع شد، در چند دهه اخیر با شدت بیشتر ادامه دارد و در حقیقت الگوی توسعه آمریکایی به جای توسعه پایدار، الگوی لوازم مصرفی آمریکایی به جای نیازهای واقعی، الگوی اسراف و تبذیر آمریکایی به جای مصرف حداقل و مطابق نیاز واقعی در کشور باب و تشویق شده است؛ با این تفاوت که همه اینها نه از تولید داخلی؛ بلکه از سیاست زمین سوخته یعنی صرف منابع زیرزمینی و روزمینی تامین شده است و به دنبال همین الگوی زندگی سطح توقع مردم و نوع زندگی با شرایط کشور و به ویژه با شرایط تحریم های بین المللی سازگار نیست. این واقعیت که تحریم های بین المللی مستقیما بر زندگی مردم تاثیر دارد و مردم باید شکل دیگری زندگی کنند، هرگز بازگو نشده است و برعکس وعده سفره پرتر و معیشت بهتر به مردم داده می شود؛ امری که یقینا ممکن نیست و اگر هم بخواهد تا حدی شکل بگیرد، باز هم باید به نحو فزاینده تری از منابع و ثروت های خداداد و طبیعی مصرف و اسراف شود. 

معلوم است که کار شرارت و تخریب را مردم عادی و صبور انجام نمی دهند؛ بلکه گروهی موج آن را ایجاد و برخی به دنبال آن حرکت می کنند؛ اما کار تخریب تنها تخریب های عادی نیست. اگر به حرف ها و پراکنده گویی های چندماهه اخیر از سوی برخی افراد توجه کنیم، کار آنها از تخریب های مادی اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اما به نظاره آن نشسته و حتی تشویق می کنیم. 

حرف آخر آن است که ریاست جمهور محترم که سخن از دموکراسی و رفراندوم و مراجعه به مردم می زند، آیا نمی توانستند موضوع بنزین را در یک کنفرانس عمومی مطرح کنند و با پخش مستقیم آن از رسانه ها زیر و بم آن را روشن کنند و همچنان که بارها عرض کرده ام، قبل از اقدام، با مردم به راحتی صحبت کنند و مسائل جاری کشور را با زبان ساده بگویند تا هم مردم آگاه شوند و هم مصداق مراجعه به مردم تا حدی جامه عمل به خود بگیرد. 

می گویند یک سوزن به خود بزن و یک جوال دوز به دیگران.