آرشیو چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸، شماره ۳۵۷۶
ادبیات
۸
مرور

اجراهای زنانه تئاتر مدرن

«تک گویی های مدرن برای زنان» عنوان کتابی است از کریس سالت که به تازگی با ترجمه محسن کاس نژاد در نشر بیدگل منتشر شده است. کریس سالت نویسنده، کارگردان تئاتر و کارگردان هنری گروه نمایشی «صفحه های خالی... و شوروشوق» است و عمدتا به کارگردانی های پرهزینه در زمینه تئاتر شهرت دارد. سالت با بسیاری از نویسندگان برجسته تئاتر انگلستان همکاری کرده و جز این، کتاب های متعددی هم در زمینه اجرا و بازیگری نوشته است. یکی از آثار او با عنوان «کارآمدکردن بازیگری» در بین بازیگران مشهور و مورد استفاده بوده است. سالت مجموعه ای از کتاب های تک گویی های نمایشی هم منتشر کرده که عمدتا با هدف همسوکردن هنرجویان رشته تئاتر با قطعه های قابل اجرا در آزمون های نمایش تدوین شده اند.مدتی پیش یکی دیگر از کتاب های این مجموعه با عنوان «تک گویی های کلاسیک برای مردان» با ترجمه غلامرضا شهبازی در نشر بیدگل به چاپ رسیده بود. این کتاب گزیده ای از چهل تک گویی درخشان کلاسیک برای بازیگران است که از نمایشنامه های مهم درام نویسان شاخص دوره های مختلف انتخاب شده اند.اما «تک گویی های مدرن برای زنان»، گزیده ای است از تک گویی هایی که از نمایشنامه های معروف نیمه دوم سده نوزدهم تا دهه 1970 برگرفته شده و به قول مقدمه کتاب، «ایستگاهی است کوتاه برای دیدار با بسیاری از نمایشنامه نویسانی که به کمک هم در درازنای این راه پرچم تئاتر مدرن را برافراشته اند». سالت در این کتاب قطعه هایی را انتخاب کرده که مهارت و قوه خیال خواننده را درگیر می کنند و تا جای ممکن کوشیده قطعه های گوناگونی را بر حسب شخصیت، سن، سبک و درون مایه به دست دهد.سالت در بخشی از مقدمه اش درباره این کتاب نوشته: «هدف من همسوکردن شما با قطعه های مصاحبه است، که نه تنها برای خودتان مناسب اند، بلکه به کار مصاحبه ای که پیش رو دارید هم می آیند؛ بدین ترتیب، می توانید ویژگی های کیفی خاص خود را به عنوان هنرمند به شخصیتی بدهید که برگزیده اید. هنگامی که شما را برای آزمون (عملی) بازیگری فرامی خوانند، یا از شما می خواهند تا متنی را با خونسردی بخوانید... و یا می خواهند متنی را از قطعه هایی که قبلا روی آنها کار کرده اید برایشان اجرا کنید. بنابراین، لازم است پیشاپیش چند قطعه نمایشی را نزد خود آماده داشته باشید؛ یا یک قطعه کلاسیک و یک قطعه معاصر معمولی برای ورود به مدسه تئاتر، و یا قطعه ای برای آزمون نمایش، گروه های فرعی تئاتر و یا حتی برای یک کارگزار. به هر روی، کاوش در متن نمایشنامه و یا اجرای یک تک گویی -حتی بی هیچ هدفی- تجربه ای ارزشمند خواهد بود. چنین تمرینی ذهن شما را پویا می کند و گوهر خلاقه درونتان را زنده نگه می دارد». سالت در این کتاب کوشیده پیشنهادهایی به بازیگران تئاتر بدهد و این پیشنهادها هم می تواند برای آزمون های نمایشی به کار بیایند و هم مورد استفاده بازیگران حرفه ای قرار بگیرند. او کوشیده تا رهنمودهایی ساده برای اجرا و به عبارتی «چند سرنخ پنهان در زبان و یا نحو» را ارائه کند. در این کتاب سالت تک گویی ها را بر اساس ترتیب سنی آورده است و کتاب از کم سن و سال ترین شخصیت ها آغاز می شود و با سالخورده ترینشان پایان می گیرد.در این کتاب، تک گویی هایی از آثار مختلف نمایشی آورده شده و در میان آثار چهره هایی چون آگوست استریندبرگ، آرنولد وسکر، جورج برنارد شاو، برتولت برشت، اوژن یونسکو، مارگریت دوراس، آگاتا کریستی، دوریس لسینگ، ژان ژنه، دیوید ادگار، ژان آنوی، جان مورتیمر، تنسی ویلیامز، ماکس فریش، ادوارد آلبی، پیتر شفر، اسکار وایلد، لورکا، پینتر، پیراندلو، ژان ژیرودو و آلفرد ژاری دیده می شود. کتاب با تک گویی «مادمازل ژولی» از استریندبرگ آغاز می شود. بسیاری استریندبرگ را پدر تئاتر قرن بیستم می دانند. آن طور که کتاب توضیح داده، استریندبرگ «با دعوت از بازیگرانش برای نزدیک شدن به اجراهای رئالیستی، الگوی سنت کلاسیک تصنعی (ساختگی) سده نوزدهم را در هم شکست و تغییر داد. استریندبرگ مادمازل ژولی را به عنوان نخستین تجربه از سری تراژدی های رئالیستی توصیف می کند که در آن دیالوگ ها به شدت معاصر هستند». ماجرای این نمایشنامه در یک میهمانی نیمه شب تابستان رخ می دهد، در خانه اشرافی بزرگی که به پدر خانم ژولی تعلق دارد. سالت در بخشی تک گویی ای از مادمازل ژولی را برگزیده و در توضیح آن نوشته: «خانم ژولی همچون جانوری در قفس، با خشم و نفرت می غرد و دندان بر هم می ساید، و نومیدانه، با بهره گیری از نیش دارترین زبان، بر موقعیت پاره پاره اش پای می فشارد، و پست ترین رخدادها را با ناخوشایندترین پیامدها رقم می زند. حتی هنگامی که صدای بازگشت کالسکه پدرش را می شنود، از پریدن پرمخاطره نزدیک شعله های آتش دست برنمی دارد. اما کک ژان هم نمی گزد. آشتی ناپذیرانه نگاه می کند و آتش خشم او را با بی تفاوتی اش برافروخته تر می سازد. هیچ راه گریزی برای خانم ژولی نیست. اگر به همراه ژان برود، زندگی اش به پیشخدمت و مردی گره می خورد که دیگر هیچ میلی به او ندارد. اگر بماند، خطر آشکارشدن راز و بی آبرویی وجود دارد».