آرشیو پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۸، شماره ۵۵۴۲
زندگی
۱۳

خاطرات و فراموشی

موضوع احیای دریاچه ارومیه موضوع مهمی است؛ چون سال هاست از سوی افکار عمومی به ویژه مردمان استان های شمال غربی ایران به عنوان یک مطالبه عمومی درآمده است. همین مطالبه گری افکار عمومی بود که باعث شده است تصمیمات اتخاذ شود و سرنوشت دریاچه برای مردم ایران مهم باشد. در طول هفت سالی که رئیس دولت تدبیر و امید احیای این دریاچه را به شکلی نمادین اولین مصوبه دولت خود تعیین کرد تا حالا که هنوز این دریاچه برای ماندن و نماندن دست و پا می زند، اتفاقات زیادی افتاده است. در همه این سال ها وقتی سطح ترازی بالا می آمده و حرف از جان گرفتن دوباره این دریاچه می شده، دوستان دولتی همان را به نام خود سند زده اند و با آن عکس یادگاری گرفته اند و هر وقت هم اوضاع دریاچه وخیم شده، آن را به حضور ایران در کمربند خشکسالی گره می زدند و فغان از بی آبی سر داده اند. آنچه هم در مطلب «دریاچه ای غرق در فراموشی» در روزنامه جام جم مورخ 11 آبان امسال منتشر شد ناظر به همین نگاه است، این که حسن روحانی اعلام کند موفق شده است «دریاچه ارومیه را احیا کند و اگر نمی کرد شهری مثل تبریز وجود نداشت!» را باور کنیم یا خبر فردای همین ادعا را که دو تصفیه خانه فاضلاب تبریز و ارومیه به دلیل عدم تخصیص بودجه تعطیل شدند. این تناقضات خیلی بیشتر از این دو مقایسه است و صرف ذکر این دو مقایسه همزمانی تاسف بار این دو خبر است؛ وگرنه ادعای احیا شدن دریاچه ارومیه برای کارشناسان این حوزه جز لبخندی تلخ، آورده دیگری ندارد و برای مردمانی هم که دلشان برای این دریاچه می تپیده شوخی بی نمکی است.   واکنش ستاد احیای دریاچه ارومیه هم به این مطلب و ارسال جوابیه بلندبالا برای آن جالب توجه بود. جوابیه ارسال و منتشر شده بیشتر گزارشی از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه است که تحت لوای جوابیه امکان چاپ در این روزنامه را پیدا کرده است!

کارنامه دولت تدبیر و امید در حوزه حفاظت از محیط زیست آنقدر نا امید کننده است که حالا برای همان افکار عمومی که بخش مهمی از مطالبه شان در آن سال ها دلخوش به احیای دریاچه ارومیه بود، رمقی نمانده برای پیگیری اوضاع دریاچه.