آرشیو یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، شماره ۴۵۳۶
صفحه اول
۱
فرهنگ

فهم گنجینه های کلاسیک

عباس جهانگیریان

کتاب شاهنامه فردوسی، یکی از کتاب های مورد علاقه من است و تاکنون چند نمایشنامه براساس داستان هایش، خصوصا داستان ضحاک نوشته ام. دوست دارم به مناسبت موفقیت انیمیشنی که براساس این داستان ساخته شده و خوشبختانه در اقصی نقاط جهان هم طرفدار پیدا کرده این را بگویم که این کتاب بزرگ هم اکنون به عنوان کتاب بالینی بسیاری از مردم کشورهای آسیای میانه و اروپا و چندجای دیگر است. منظورم این است که شاهنامه یکی از پیشاهنگان معرفی فرهنگ و ادبیات ما در دنیاست و دلیل استقبال از این ساخته آقای رهگذر هم بدون شک ریشه در همین نوع نگاه دارد. به نظر من موفقیت این انیمیشن باید به عنوان یک تلنگر به مسوولان فرهنگی مطرح باشد. آنها باید این موفقیت را دلیلی برای عطش شناخت دیگران به فرهنگ و ادبیات کشومان بدانند و هرچه بیشتر در امر حمایت از آثاری از این دست بکوشند. علاقه مردمان دیگر کشورها و حتی کشور خودمان به کتابی چون شاهنامه حیرت انگیز است. شاید باورش سخت باشد که یکی از نمایشنامه های من که براساس داستان ضحاک نوشته ام، در تیراژی ده هزار جلدی منتشر شد و حتی خودم هم فعلا یک نسخه اش را در اختیار ندارم. منظورم این است که قابلیت های نمایشی داستان های این کتاب در کنار دیگر جذابیت های اسطوره ای، هر خواننده ای در هر سطح سلیقه ای را به سوی خود جلب می کند. یعنی همان موردی که بسیاری از مردم دنیا از موهبتش بی بهره اند. به نظر من موفقیت انیمیشن «ضحاک» که اتفاقا نگاهی آزاد به داستان ضحاک در شاهنامه است، بیش از آنکه قابلیت های نمایشی خود را به رخ بکشد، وجه تاویل پذیری اش را به اثبات می رساند و شاید دلیل استقبال دیگران از این ساخته آقای رهگذر هم به همین دلیل باشد. من ضمن تبریک به گروه سازنده این انیمیشن، از مسوولان فرهنگی کشور استدعا دارم که به داشته های مان در امر فرهنگی توجه بیشتری نشان دهند. نکته اینجاست که وقتی انیمیشنی از این دست تا این حد قدرتمند از آب درمی آید، دو مساله مهم را مطرح می کند که اول گنجینه های کلاسیک ماست و دوم فهم صحیح این آثار از سوی هنرمندان در حوزه های مختلف. یعنی همان چیزهایی که ما باید به عنوان یک کشور متمدن به آنها ببالیم و سعی در ترویج شان داشته باشیم.