آرشیو پنج‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸، شماره ۳۶۴۱
هنر
۱۰
غرامت مضاعف

فیلم سازی به مثابه کارمندی

فرانک آرتا

گفته می شود شخصیت های رمان های نویسنده مشهور  انگلیسی، هنری فیلدینگ، قریب به 20 سال بعد  تجسم واقعی پیدا کرده اند و مردم می توانستند  ردپای تلاش آن آدم ها را در خیابان های شهرهای انگلیس ببینند. شاید چنین تحلیلی کمی اغراق آمیز به نظر برسد! اما نکته قابل تامل در این تفسیر این است که یک نویسنده با خلق شخصیت های خیالی، منشا الهام خوانندگان می شود و در نهایت «انسان» مسئولیت پذیر تربیت می کند بی آن که در پی چنین ادعایی باشد! واقعیت این است که این همان کاری است که «هنر» بر سر انسان می آورد. «سینما» هم هنری است که چنین دستاوردی دارد. اگر  واقعا سازندگانش به آن به مثابه «هنر» بنگرند!   وقتی این جمله را مبنای نگرش به یک فیلم قرار دهیم و با برخی از شخصیت های فیلم های ایرانی مقایسه کنیم، نتیجه چندان رضایت بخش نخواهد بود! نمونه عینی این «نگاه» برخی از فیلم های جشنواره فیلم فجر است که شخصیت ها نه تنها «جان» ندارند، بلکه رمقی هم برای تماشاگر نمی گذارند تا با تاسی از رفتار و گفتارشان منشا اثر هم بشوند! این آدم ها نه  مابازای بیرونی دارند و نه حتی می توانند مانند یک انسان رفتار طبیعی داشته باشند. فاجعه هم اینجاست که فیلم هایی که از روی شخصیت های واقعی هم ساخته شده اند به آدمک های بی چشم وگوش تنه می زنند! یعنی فیلم نامه نویس و کارگردان با منبع الهام خودش هم نتوانسته ارتباط برقرار کند! به همین دلیل وضعیت فیلم سازی به سمت و سویی می رود که گویی «فیلم ساز» خود را «موظف» به ساخت فیلم می داند و «فیلم سازی»  در حد «کارمندی» تقلیل پیدا می کند. طبعا در این مسیر مواردی مانند «کشف» و «خلاقیت» هم جایی نخواهد داشت!