آرشیو دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸، شماره ۴۵۹۴
صفحه اول
۱
فرهنگ

خیابانی به نام اکبر رادی

حمیده بانو عنقا

همیشه با خودم می گویم ای کاش به هنرمندان در زمان حیات شان توجه شود. این واژه «ای کاش» همیشه در برابر چشمان من رژه می رود. ای کاش پیش از دق کردن اکبر رادی چنین کارهایی برای او می کردند. رادی دق کرد و مرد. من خوشحال می شدم در زمان حیات رادی خیابانی به نام او می شد. باید اشاره کنم شاید آخرین دوره جشنواره اکبر رادی را امسال برگزار کنیم چون واقعا تاسف می خورم! من به شدت ناراحت هستم و تاسف می خورم که جشنواره ای به نام اکبر رادی برگزار می شود ولی او نیست تا ببیند چنین اتفاقی برای او افتاده است. این موضوع من را آزار می دهد. البته من رادی را مثال می زنم چون با او زندگی کردم و از نزدیک می شناسمش.

تمام هنرمندان ما با چنین مساله ای مواجه می شوند و مسوولان هم پس از مرگ هنرمندان به آنان توجه می کنند. چه اشکالی داشت در زمان حیات رادی به او توجه می کردند تا دق نکند؟! تمام هنرمندان ما که در رده رادی هستند در حال تاسف خوردن و هق هق هستند. هیچ کس به هنرمندان تراز اول توجه نمی کند و به محاق فراموشی رفته اند. اگر مسوولان و افرادی که قرار است خیابانی به نام اکبر رادی نام گذاری کنند آگاهی دارند که باید هنرمندان را حفظ کنند و نام آنان را زنده نگه دارند چرا در زمان زنده بودنشان این کارها را نمی کنند؟ چرا کاری نمی کنند تا هنرمندان به راحتی نفس بکشند و احساس کنند که دیده می شوند. ای کاش می دانستند هنرمندان چه زجری می کشند و برای آنان جبران می کردند. من هرگز خوشحال نیستم! حتی برای برگزاری جشنواره اکبر رادی هم خوشحال نیستم! ای کاش همه چیز به گونه ای بود تا در جشنواره اکبر رادی نیز شرکت نمی کردم ولی شرایط به گونه ای رقم خورده است که باید شرکت کنم.

من نمی دانم قرار است دقیقا کدام خیابان به نام اکبر رادی نامگذاری شود ولی گویا یکی از خیابان های مشرف به خانه هنرمندان باشد و اصلا نمی دانم این برنامه قرار است چه وقتی رسانه ای بشود و هیچ اطلاعات دیگری هم از آن ندارم. البته گفته شده سردیسی نیز از اکبر رادی در این خیابان نصب خواهد شد ولی هیچ اطلاعات دیگری را به من نداده اند و از چند و چون ماجرا نیز خبر ندارم.