آرشیو شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۹، شماره ۹۷۳۳
صفحه اول
۱
سرمقاله

جهان پساکرونا

سید محمد بحرینیان

سخن گفتن از پیدایش یک نظم جدید جهانی پس از عبور از بحران کرونا، شاید کمی زود باشد؛ اما مسلما می توان از همین حالا هم مطمئن بود که نظم فعلی به اوج ناپایداری رسیده است. دنیای امروز، سرمایه سالار است و آنچه بیش از همه در نوک پیکان کرونا قرارگرفته، اقتصاد برگرفته از نظم لیبرال دموکراسی است. اقتصادی که با ترویج مصرف گرایی، اشاعه خشونت جنگ افروزی و  برساخت ارزش های نوین بشری و با بدهکار کردن بشر به آینده و طبیعت، ثبات و قوام می یافت  در مسیر فروپاشی قرارگرفته و بیش از هر زمان دیگر، نیاز به بازنگری اساسی یافته است. در این میان، وضعیت ایران و مسیر پیش رو هم باید بازتعریف شود؛ چرا؟ بخوانید:

1. بخش خدمات، حدود هشتاد درصد اقتصادهای بزرگ دنیا را به خود اختصاص داده و کرونا، بیش از هر چیز به همین بخش آسیب می زند. در خبرها آمده است که در سه هفته گذشته، نزدیک به 10 میلیون نفر در آمریکا، شغل خود را

 از دست داده اند و این رقم از مجموع مشاغلی که دولت ترامپ در سه سال گذشته ایجاد کرده بیشتر است. سقوط بازارهای سرمایه، دولت آمریکا را به وادی خلق پول بدون پشتوانه انداخته و سهام داران عمده بورس، به شدت متضرر شده اند. یکی از نتایج طبیعی این روند، کاهش همکاری های اقتصادی و در حقیقت، روند نزولی جهانی شدن است. به ویژه آن که رفتارهای نابهنجار دولت ها در شرایط بحران، زمینه های اجتماعی و سیاسی چنین روندی را بیش ازپیش فراهم آورده است. کافی است به اظهارات وزیر خارجه ایتالیا دقت شود که گفته است: «ما فراموش نخواهیم کرد اروپا در برابر ما 

و چین در کنار ما ایستاد.» و حتی بحث جدایی از اتحادیه در دوران پساکرونا را به میان آورده است. این تازه در حالی است که دولت ایتالیا در افکار عمومی این کشور متهم است چرا مواضع صریح تری در برابر اتحادیه اتخاذ نمی کند.

در این میان، وضعیت ایران هم قابل توجه است. اقتصاد حدود 10 کشور دنیا، خارج از زنجیره اقتصاد جهان است که ایران یکی از آن هاست. با تضعیف و یا حتی احتمال فروپاشی سازمان همکاری های اقتصادی و حرکت سریع کشورها به سمت هویت های ملی و اقتصادهای درون زا، مشکلات ایران در این حوزه روند کاهشی خواهد یافت.

2. حداقل6 کشور از اعضای گروه جی هشت، روزهای سختی را سپری می کنند. به نظر می رسد کم خاصیت بودن چنین تشکیلاتی در زمانه بحران، بیشتر عیان شده است. ضمن آن که ویروس کرونا، بیشتر به جوامع پیر آسیب می زند و کافی است بدانیم میانه سنی جمعیت در آلمان، ایتالیا و اسپانیا به ترتیب 48 ، 47 و 44 سال است. کشورهای با میانگین سنی جوان تر ازجمله ایران، علاوه بر موارد ناظر به سلامت، در حوزه اقتصاد پساکرونا هم نقش مهم تری ایفا خواهند کرد.

3. قیمت جهانی نفت و محصولات بازارهای موازی با آن، شدیدا رو به کاهش است و این می تواند تهدید بزرگی برای کشورهای نفتی ازجمله ایران باشد. اگرچه کشوری که تا چند سال قبل بیش از یک میلیون بشکه و در سال های اخیر و تحت تاثیر تحریم، نزدیک به یک پنجم آن نفت صادر کرده، احتمالا در مقایسه با رقبا، چند سالی جلوتر و برای سازگاری با چنین شرایطی مهیاتر است. این می تواند فرصت ویژه ای برای بالا بردن شتاب کاهش وابستگی بودجه به نفت باشد.

4. حجم بالای بدهی برخی کشورها و درهم تنیدگی اقتصادی آن ها، موجب خواهد شد تا سقوط یا تضعیف یکی دومینووار به دیگر کشورها هم تسری یابد. نکته قابل توجه آن است که اقتصاد ایران که از مزایای جهانی شدن تقریبا بی بهره بود، از مضرات آن هم در امان خواهد بود.

5. به نظر می رسد سازوکارهای مقابله با شرایط ویژه، در تمام دنیا نیاز به بازنگری دارد. اگر زمانی تصور می شد دولت انگلیس با برنامه ترین دولت جهان است و برای مسائل از سال ها قبل پیش بینی دارد، اکنون شاهدیم  طی یک هفته سه بار شیوه اصلی مقابله با ویروس خود را تغییر می دهد. این نقطه، عیار خوبی برای مقایسه خود با دیگر کشورها و وقوف به این مهم است که ایران می تواند در آینده ای نزدیک و با تلاش شبانه روزی نیروی جوان، به یکی از موثرترین بازیگران جهان تبدیل شود.