آرشیو شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۹، شماره ۴۶۱۳
صفحه آخر
۴
در همین حوالی

قصه پرغصه تلویزیون در نوروز

بهمن فاطمی

قصه پرغصه برنامه های نازل و بی کیفیت تلویزیون اگرچه قصه امروز و دیروز نیست، با این حال در دوره ای که قرنطینه کرونایی از یک سو و تعطیلات طولانی نوروز از سوی دیگر وقتی برایت باقی می گذارد و خواسته یا ناخواسته در معرض حدی از برنامه ها و ویژه برنامه های این رسانه قرار می گیری، بار دیگر انتقاد از رسانه ای که بناست «سیما»ی ما ملت ایران باشد، برایت موضوعیت پیدا می کند.

ابدا قصد آن را ندارم که چشمم را به روی وجه سرگرمی تلویزیون ببندم و با فیگوری متفکرانه و  به ظاهر متفاوت با سایرین، هر آنچه را که بناست در تلویزیون به ذائقه عمومی و نیاز آن به تفریح و سرگرمی پاسخ بدهد نفی کنم؛ واقفم به اینکه حجم قابل اعتنایی از برنامه های تلویزیون باید به نیاز سرگرمی مردم پاسخ بدهد؛ اما آیا به راستی تلویزیون به نسبت بودجه و کمیت نیروهایی که در اختیار دارد، توانست در روزهای عید حدی از حق مطلب را در پاسخ به این نیاز برآورد؟ تردید نداریم که اگر نام مجموعه (سریال) های تلویزیون در روزهای عید را از مردم بپرسیم، کمتر از 20 درصد آنها به جز سریال دنباله دار «پایتخت» نام دیگری را در خاطر ندارند که تازه در مورد خود این «پایتخت» هم بهتر است بی تعارف باشیم و بگوییم به لحاظ کیفی ابدا کار قابل اعتنایی نیست و باید حاصل کار سیروس مقدم و عواملش را «خندان به هر قیمتی» (تو بخوان خنداندن به قیمت لودگی) توصیف کرد. گیرم در برهوت سرگرمی در تلویزیون، هنوز بیننده داشته باشد.

جای تاسف دارد که در بسیاری از خانه ‎های ایرانی، قطع شدن ماهواره به معنای متوقف شدن چرخه سرگرمی خانواده است اما کسی نام جدیدترین مجموعه تلویزیونی داخلی را نمی ‎داند. با این مشی آیا می توان فرهنگ سازی کرد؟ سالیانی است که دلسوزان فرهنگ این سرزمین، چشم به راه بازنگری سیاست گذاران تلویزیون در تلقی هایشان از مدیریت رسانه در جهان امروز هستند اما دریغا ذره ای توجه و احساس نیاز به تجدیدنظر. نتیجه اینکه هنوز سریال ‎های سه دهه پیش تلویزیون در بازپخش های چندین باره خود، بیشتر از تولیدات روز تلویزیون بیننده دارند.